كشاف الفهارس - السيد محمد باقر حجتى - الصفحة ١٨٤
فصل پنجم اختيار وانتخاب در قراآت پس از آنكه مصادر ومآخذ قراآت واسباب اختلاف وجوه آنها را شناختيم به مورد است، اختيارات و گزينش هائى را كه در قراآت انجام گرفت به بررسى گيريم، اختياراتى كه از همين وجوه ومصادر ومآخذ قراآت سرچشمه مى گيرد.
ضمن بحث از (تاريخ قراآت) يادآور شديم: نيمه ء دوم قرن اول ونيمه ء اول قرن دوم هجري را بايد مرحله ء پيدايش اختيار قراآت دانست، از آنجهت كه هريك از قراء در اين فترت زماني به بررسى حروف ووجوه مختلف قراآتى پرداختند واز ميان آنها - براساس مقياس معينى - حروف ووجوهى را اختيار نمودند. گاهى اين مقياس به سطح وثاقت سند پيوند مى خورد، واحيانا به قوت وصحت فزونترى نسبت به آن وجهى كه در قواعد زبان عربي مطرح بود مربوط مى گشت، وگاهى اين مقياس در رابطه با مطابقت قرائت با رسم الخط مصحف عثماني، ويا احيانا به عوامل ديگرى ارتباط پيدا مى كرد.
آنگاه پس از اختيار قراآت، گزيده هاي قرائي خود را مبنى قرار داده واين اختيارات بدانها منسوب مى شد. وآنرا با عنوان (اختيار) و (حرف) خود مشخص مى ساختند.
باتوجه به اين مطلب مى توانيم (اختيار در قراآت) را بدينگونه تعريف كنيم:
(عبارت از حرف ووجهى كه قارى آنرا از ميان آنچه براى أو روايات شده است اختيار وانتخاب كرده وبراى گزينش آنها اجتهاد ومساعي خود را به كار مى گرفت).
به عنوان مثال: نافع قرآن كريم را بر هفتاد نفر از تابعين قرائت كرد، واز ميان قرائتهائى كه بر آنها خواند وآنها را از آنان روايت كرد فقط آن قراآتى را اختيار نمود كه حداقل دو نفر از تابعين درباره ء آنها داراى اتفاق نظر بودند، و ساير قراآت را كه از چنين مزيتى برخوردار نبود رها مى كرد. وبدينسان قراء ديگر دست اندر كار اختيار وگزينش قراآت شدند.
عبارتي كه از قرطبي مى آوريم تصوير روشنى از اين مطلب ترسيم مى كند، وى در تفسيرش مى گويد:
(اين قراآت مشهور، اختيارات اين گروه از قرائي است كه اساتيد قرائت به شمار مى روند، انتخاب مذكور بدينصورت بوده است كه هريك از اين قراء از ميان قراآتى كه روايت شده واز ديدگاه أو در جمع قراآت، درست تر به نظر مى رسيد به اختيار وانتخاب مى پرداخت، وبه اختيارات خود به عنوان (طريقه) پاى بند بود، وديگران را به اين قراآت منتخب وامى داشت، وچنين قراآتى از سوى أو ميان مردم شهرت پيدا مى كرد، ونيز أو را بااين قراآت مى شناختند وبا تعبير خاصى قراآت مذكور را بدو منسوب مى داشتند ومى گفتند: (حرف نافع)، ويا (حرف
(١٨٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 ... » »»