سخنى ازابوعمرو عثمان بن سعيددانى:
(اگر كسى راجع به سبب اختلاف رسم الخط اين حروف بپرسد، در پاسخ مى گوئيم: علت آن از نظر ما به خاطر آن بود كه وقتى عثمان قرآن را در مصاحف فراهم آورد، دستور داد آنها را به يك شكل بنگارند، ولغت قريش را بر لغات ديگر عربي ترجيح دهند، وترجيح لغت قريش بر چنين لغاتى به منظور عنايت به امت اسلامي ورعايت حزم و احتياط نسبت به اهل ملت اسلام بوده، ونيز از نظر عثمان اين حروف ووجوه قراآت از سوى خداى (عزوجل) بدينسان نازل گرديد، ومردم آنها را از خود رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) شنيدند، ونيز مى دانست كه فراهم آوردن وپياده كردن همه ء اين حروف در يك - مصحف با وجود اختلاف آنها - جز اينكه يك كلمه دوبار تكرار شود امكان پذير نيست، واگر اين حروف ووجوه را در يك مصحف وارد سازند موجب خلط وتغييري در رسم الخط معمول ومتداول مى گردد. لذا اين حروف مختلف را دراين مصاحف متعدد توزيع كرد، ودر نتيجه پاره أي از اين وجوه را در برخى مصاحف آورده، ودر برخى ديگر نياورده است، بلكه وجوه ديگرى را در آنها آورده تا امت اسلامي اين حروف ووجوه قراآت را - همانگونه كه از پيشگاه خدا نازل شده - حفظ كنند.
بنابراين علت اختلاف رسم الخط مصاحفى كه از سوى عثمان به بلاد مختلف اسلامي فرستاده شد عبارت از همين نكته است) (1).
مهدوي در اشاره به همين مطلب مى گويد:
(همه ء اين قراآت - كه قرآن كريم طبق آنها نازل شده است - در رسم الخط مصاحفى كه مسلمين بر آن اتفاق نظر داشتند وارد شده، واز اين مصاحف بيرون نيست) (2).
نتيجه ء اين بررسى:
از مجموع سخنى كه بازگو كرديم مى توانيم به طور فشرده نتيجه گيرى كنيم كه قراآت قرآني - در رابطه با اختلافشان - به دو سبب عمده باز مى گردد:
1. تعدد نزول:
قرائت نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) وبسيارى از قراآتى كه از صحابه روايت شده است، ونيز پاره أي از تأييدات رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت به قرائت مسلمين، از همين سبب ريشه مى گيرد.
2. تعدد لهجه ها:
شمار معدودى از كردار خود نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) وبسيارى از تقريرات آنحضرت نسبت به قراآت مسلمين ناشى از همين سبب مى باشد، وبايد آنها را قراآتى برشمرد كه زير پوشش چنين علت قرار مى گيرند.
وهم چنين نتيجه مى گيريم كه تنوع قراآت به منظور تسهيل وتوسعه بر امت اسلامي مقرر شده است، امتى كه با عنوان (امت مرحومه) از ساير امم ممتازند.
اگر ما به مطالبي رجوع كنيم كه آنها را طى بحث از (تطور قراآت) بازگو ساختيم به نتيجه ء ديگرى نيز واقف مى گرديم، وآن اين است كه پاره أي از همين وجوه، مشمول قاعده ء مربوط به (قراآت شاذه) هستند.