أبو شامة در اين باره گفته است:
(جماعتي كه از بينش كافى در اصول ومباني اين علم بهره أي ندارند چنين پنداشته اند كه قراآت اين قراء هفتگانه عبارت از همان قراآتى است كه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) از آنها طى گفتارش، يعنى (أنزل القرآن على سبعة أحرف) به (سبعة أحرف) تعبير كرده است. نتيجه ء چنين برداشتى آن است كه قرائت هر يك از قراء سبعه عبارت از حرفي از اين (احرف سبعه) مى باشد. اين جماعت فاقد بينش علمي دچار اشتباه هستند، و حتى آن كسى كه چنين چيزى را به ابن مجاهد نسبت داده است گرفتار اشتباه مى باشد) (1).
بايد بر اين شواهد وادله افزود كه يك نگاه گذرا وكوتاه بر (مفردات قراآت)، آشكارا براى ما ثابت مى كند كه تمام آنها از لهجه ها مايه نمى گيرد. قراآت واژه هاي زير مى تواند لهجه بودن قراآت را نفى كند:
(يخدعون - يخادعون)، (يكذبون - يكذبون)، (فازلهما - فازالهما)، (لا يقبل - لا تقبل)، (واعدنا - وعدنا)، (نغفر - يغفر - تغفر)، (عما تعلمون - عما يعملون)، (خطيئته - خطيئاته)، (لا تعبدون - لا يعبدون)، (حسنا حسنا) (2).
ما از طه حسين مى پرسيم كداميك از اين واژه ها به عنوان لهجه محسوب مى شود؟ وبدينسان بايد گفت بسيارى از كلمات ديگر قرآن كريم - كه داراى قراآت مختلف مى باشد - از اختلاف لهجه ريشه نمى گيرد.
البته مى پذيريم كه اختلاف لهجه ها در امثال آن چيزهائى كه ابن قتيبه ياد كرده است در اختلاف قراآت مؤثر است، مانند: اماله، ادغام وامثال آنها، ونيز در پاره أي از كلمات از قبيل (منساة) با الف، وكلمه ء (الرجز) به ضم راء، وكلمه ء (حاش) به حذف الف دوم، وكلمه (ورق) به سكون وكسر راء.
اينگونه قراآت را رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) - به منظور تسهيل در قراآت وتوسعه بر امت - امضاء فرمود. بنابراين مأخذ اين قراآت به تقرير وتأييد آنحضرت باز مى گردد.