شرط چهارم: رجوع به كفايت است، يعنى شخص مكلف بايستى طورى باشد كه پس از برگشتن از حج، بتواند خود و عائله خود را اداره نمايد و دچار تهيدستى و فقر نگردد پس اگر داراى مبلغى است كه وسيله كسب و سرمايه است كه چنانچه آن مبلغ را صرف حج نمايد، پس از بازگشت محتاج خواهد بود و بداند كه راه ديگرى براى زندگى مناسب شأن خود نخواهد داشت بر چنين شخصى حج واجب نيست. پس از آنچه ذكر شد ظاهر مىشود كه فروختن چيزهاى ضرورى زندگى مانند منزل مناسب شأن و رختهائى كه براى زينت و آبرو دارد، و اثاث منزل، و ابزار كار كه براى زندگى به آنها احتياج دارد و مانند آنها، مثل كتاب نسبت به اهل علم كه براى تحصيلاتش لازم است، واجب نيست، و خلاصه آنچه در زندگى انسان مورد حاجت است و صرفش در راه حج سبب بيچارگى و مشقت شود، فروشش واجب نيست. بلى ا گر آنها بيشتر از حاجتش باشد واجب است مازاد را براى هزينه حج بفروشد. بلكه كسى كه داراى منزلى است كه مثلا دويست هزار تومان مىارزد و مىتواند آن را فروخته و منزل ديگرى به كمتر خريدارى نموده و بدون مشقت در آن زندگى كند و تفاوت دو قيمت وافى بهزينه حج و هزينه زندگى زن و بچه وى باشد لازم است اين عمل را انجام داده و به حج برود مسأله 20 - هر گاه انسان مالى داشته كه به جهت احتياج به آن
(١٠)