والد او عدوان كرده، و اين شخص جاهل به حال باشد و بگويد من نمىدانم. پس ظاهر اين است كه قول شركا مقدم است با يمين. چنان كه ظاهر فتاوى. جمهور علماى ما است در جائى كه مدعى بر كسى دعوى حقى كند و او بگويد كه من نمىدانم. كه يمين متوجه مدعى مىشود. و دليل مطلب را به بسط تمام در كتاب قضاى مناهج الاحكام و در بعضى از رسائل خود، ذكر كردهام.
و اما اگر اين شخص ادعاى حقيت كند و بگويد (به حق مستحقم) و شركا بگويند كه (تو غاصبى، يا پدر تو غصب كرده يا ما به او به عاريه چنين قرار داد كرديم كه به اين نحو منتفع شود نه به عنوان عقد لازمى). دعوى به همان نحو طى مىشود كه سابق گفتيم و نقل خلاف در آن كرديم، و دور نيست ترجيح قول مدعى حق انتفاع به آب، با يمين. چون ظاهرا ذو اليد است. (1) بلى اين مسأله فرقى با سابق دارد در اين كه در اينجا قدرى از عين آب در حوض محبوس مىشود و قدرى هم تلف مىشود، و ممكن است رفع حبس به حبس ديوار (2) (برگذاشتن درختها) نيز. و هم چنين ممنوع بودن صاحب آن راه آمد و شد، و در اغلب منافع. و اما اتلاف بعض پس آن نيز ضرر ندارد به جهت اين كه ممكن است انتقال به صلح و جهالت در صلح به اين قدر معفو است. و علاوه بر اين، محتمل است (به احتمال ضعيفى) آن كه اين هم نوعى از (حق الشرب والاستعمالات) باشد در مياه مملوكه، و به هر حال هر گاه خواهد مطمئن باشد، الحال به صيغه صلح حق الشرب آن آب را در آن حوض، با شركا به وجه معينى مصالحه كند كه (لازم) شود و از شبهه بر آيد.
49: سوال: هر گاه قيم صغير با شخصى كه ادعاى طلبى مىنموده، از جانب صغير مصالحه نموده به مال المصالحه مبلغ چهار تومان، و كفالت مؤنه مدت پنج سال صغير مذكور