جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ٣٥٨
آن با وجود لزوم آن، جارى است؟ و دعوى غبن را احد طرفين مىتواند نمود؟
جواب: اظهر در نظر حقير اين است كه معاوضه به اين معنى كه هر يك عوض و معوض باشند، عقدى است مغاير ساير عقود معاوضات. و هر گاه صيغهء صريحه بگويند مثل اينكه بعد از مساومهء معاوضهء الاغ و گاو با هم، بدون ملاحظهء اينكه احدهما ثمن باشد و ديگرى مثمن، هر يك بگويد " تعاوضنا "، عقد لازم است و داخل عموم " اوفوا بالعقود " است. و هر گاه صيغه نگويند، معاطاة است، و لزوم ندارد. و در صورت لزوم هم احكام بيع در آن جارى نمىشود، مثل خيار مجلس و خيار حيوان. بلى، دعوى غبن و امثال آن كه بدليل " نفى ضرر " ثابت است، در آن جارى مىشود. بسبب عموم. نه غير اينها.
172 - سوال: هر گاه كسى محصول باغ كسى را يا خود خرص مىنمايد يا خراص مىآورد و مىبيند، يا صاحب باغ مىگويد كه من خود خرص نموده‌ام يا خراص آورده‌ام و ديده است و فلان مقدار انگور (مثلا) دارد. آن مشترى اكتفا مىنمايد و راضى مىشود و محصول را به قيمت مشخص و مدت مشخص (يا مدت غير مشخص مثل رفع محصول مثلا) قرار داد مىنمايند. و لكن صيغه نمىخوانند، بلكه محض تراضى است.
من بعد آن مشترى تمامى محصول [را] مىبرد - چه مىفروشد و چه مىخشكاند - و هنوز هيچ قدر از قيمت را نداده، مىگويد من مغبون مىباشم. و گاه باشد كه قدرى از قيمت را داده است و تلف شده است. يا هنوز تلف نشده است. استدعا آنكه شفقت كرده بيان فرمايند كه اين چه معامله [اى] است؟ و يا معامله نيست -؟ و محصول باغ حقيقتا مال كى بوده است؟ و دعوى غبن در صورتهاى مذكوره جارى مىشود يا نمىشود؟ -؟
جواب: اولا بايد دانست كه در بيع ثمار بر اشجار، خرص شرط نيست. بلكه مشاهده كافى است. بلى، هر گاه ثمن از جنس آن ثمر باشد كه آن را " مزابنه " مىگويند، حرام است اجماعا، هر گاه به ثمن آن درخت باشد. و على الاشهر الاظهر المدعى عليه الاجماع من بعضهم هر گاه از غير آن درخت باشد. و بعضى از علما از جملهء ادلهء حرمة، احتمال تحقق ربا در آن كرده‌اند، و گفته‌اند كه شرط است در صحت معاملهء ربوى علم به مساوات آنها، در اينجا چون محتمل است تفاوت، صحيح نيست. پس بنابر اين بايد كه قايل قول به جواز
(٣٥٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 ... » »»
الفهرست