جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ٧٨
شخصى گفته كه چون نيت، داعى، است. تعيين وقت ضرور نيست. سخنش چه صورت دارد؟
جواب: قول به اينكه موضع نيت بعد از وضع جبهه باشد در نظر نيست و بر فرضى كه چنين قولى باشد باطل و عاطل است، به جهت آنكه وضع جبهه جزء سجده است و هرگاه نيت را بعد از وضع جبهه كرد، آن جزء سجده، بى نيت مىماند، بلكه اصل سجده، و لا عمل الا بالنية. و در اين معنى فرقى نيست ميان اين كه نيت، محض داعى (1)، باشد يا اخطار ببال، بلكه دو قول در مسئله است، يكى اين است كه نيت واجب است عند الهوى (2) و دوم اينكه واجب است عند الوضع. و از ناخوشيهاى آن قول كه به شما نقل كرده‌اند، اين است كه هرگاه كسى سر او بر زمين باشد و استماع آيه سجده كند در همانجا نيت كند و بعد از ذكر راست شود، شكى در بطلان آن نيت نيست. و بر هر حال تحقيق در نيت در نزد حقير همان داعى است و اخطار را لازم نمىدانيم و بايد داعى در نزد هوى موجود باشد، به اين معنى كه هوى كه از مقدمات سجده است به قصد سجده كرده باشد امتثالا لامر الله، پس داعى بر كردن سجده، يعنى قصد امتثال الهى در اول هوى لازم است و هرگاه بنا را بگذاريم بر اخطار، باز هم بايد اخطار قبل از وضع باشد در آنجا تفاوت همين در طول و قصر هوى، خواهد بود و الا ما كان حقيقة سجدة، از هوى في الجمله منفك نمىشود.
175 - سؤال: در دو آيه سجده هر دو آيه را موجب سجده مىدانند يا اولى را؟ و در ساير آيات سجده، نزد ذكر موضع سجده، بايد سجده كرد، يا بعد از اتمام آيه؟
جواب: آيه اولى كه تمام شد سجده واجب است فورا و در ساير سجدات هم بعد از اتمام آيه سجده كند.
176 - سؤال: هرگاه نماز عشا فراموش شده باشد و صبح به خاطرش بيايد چه بايد كرد؟

1: بعضى معتقدند كه تنها انگيزه عمل، به عنوان نيت كافى است و بعضى ديگر آن را كافى ندانسته و حداقل نيت را " گذراندن مشخصه عمل در خاطر و دل " مىدانند.
2: هوى (در اين مسئله): حركت به سوى سجده.
(٧٨)
مفاتيح البحث: الباطل، الإبطال (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 ... » »»
الفهرست