نيست، بلى مادامى كه كراهت ايشان معلوم نيست، استيذان واجب نباشد، اگر چه مستحب باشد. و به هر حال در غير واجبات مخالفت رضاى ايشان نكند، مگر آنكه مستلزم حرج و ضرر باشد، مثل اينكه معيشت ولد، موقوف به تجارت باشد. يا محتاج باشد به تزويج و او را منع كنند. خلاصه اصل را بايد اين قرار داد كه رنجانيدن والدين حرام است، مگر در صورتى كه معارضى اقوى باشد. بلكه ظاهر اين است كه در فعل مستحبات هم رضاى ايشان شرط نباشد، خصوصا محض از براى تشهى باشد در مثل نهى از حضور جماعت در شبهاى تار و سرما، يا اسفار زيارات. و با خوف شدت و محنت، مراقبت رضاى ايشان بايد كرد.
497 - سؤال: هرگاه شخصى از والد خود طلب داشته باشد و مديون باشد، واجب است كه طلب خود را از والد خود مطالبه نمايد و به دين خود بدهد يا نه؟ و اگر والد ظاهرا منكر شود و بدون كدورت، طلب را ندهد آيا ترك ادعا بايد نمايد يا به جهت اداى دين، مطالبه نمايد؟
جواب: ظاهر اين است كه اين از جمله اعذارى باشد كه ولد معذور است. و لكن حسب المقدور والامكان نوعى كند كه رنجشى حاصل نشود و ديگران را وا دارد كه به نوع خوشى استيفا كند. و هرگاه متمكن باشد از اداى دين به وجهى ديگر با ايشان مماشات كند. والله العالم باحكامه.