بهر خدا كن به ظهورت شتاب اى خجل از طلعت تو آفتاب * چند كنى روى نهان در حجاب غوث جهان مهدى صاحب زمان * فيض خدا عالم علم كتاب أي تو اميد همه مستضعفان * أي تو پناه همه از شيخ و شاب خليفة اللهى و عين كمال * مبين حكمت و فصل الخطاب پيش جلال تو جلال عقول * كم بود از ذره بر آفتاب بحر محيطى تو و ما قطره ايم * آب حياتى تو و ما ها سراب ما همه فرعيم و تو اصل اصيل * ما همه قشريم و تو لب لباب گيرد اگر خصم بد اختر زمين * هست به ميدان تو كم از ذباب كى رسد آن دور طلائى كه تو * ز عدل و انصاف كنى فتح باب آه از اين غيبت طولانيت * و اين همه رنج و الم بى حساب
(٣٦٥)