از اين رو ايشان را قبول فرموده و مقرب درگاه خويش ساختى، و ياد بلند و ستايش آشكارى را بر ايشان مقدر نمودى، و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستاده، و به وحى خويش گراميشان داشتى، و به علم خود ياريشان فرمودى، و ايشان را سببهايى بسوى خويش و وسيله أي براى راهيابى به خشنودى خود قراردادى.
آنگاه يكى از ايشان را در بهشت خودت ساكن گرداندى تا آنكه از آن بيرونش بردى، و يكى را در كشتى [نجات] خود نشاندى و او و همراهان با ايمانش را به رحمت خويش از هلاكت نجات دادى، و ديگرى را خليل و دوست خود نمودى، و از تو زبانى راستين در خواست كرد، خواهش أو را اجابت كرده و آن زبان راستين را بلند مرتبه قراردادى.
و با ديگرى از درختى سخن گفتى و براى أو از [وجود] برادرش پشتوانه و وزيرى قراردادى، و ديگرى را بدون پدر ايجاد نمودى و دلائل روشنى به او داده و به روح القدس تأييدش كردى.
و از براى هر كدام آئينى پديد آوردى و شيوه أي ارائه دادى، و براى هر يك از آنان جانشينانى اختيار كردى كه يكى پس از ديگرى نگهبان آن آئين باشند، و مدت معينى اين مسئوليت را به عهده گيرند، تا دينت پايدار و حجت بر بندگانت تمام گردد، و حق از جايگاهش كنار زده نشود، و باطل بر اهلش چيره نگردد، و تا اينكه كسى [در روز قيامت] نگويد: چرا فرستاده هشدار دهنده أي بسوى ما نفرستادى و نشانه راهنمائى برايمان بر پاى نداشتى، تا پيش از آنكه به ذلت و خوارى واقع شويم از آياتت پيروى كنيم.