آنگاه پاداش پيامبر - كه درود تو بر أو و خاندانش باد - را مودت به آنان مقرر ساخته، و در كتابت فرمودى: " بگو أي پيامبر كه بر رسالت خود پاداشى جز مودت در حق نزديكانم از شما نمى خواهم "، و فرمودى:
" آنچه بعنوان مزد رسالت از شما خواستم به سود خود شماست "، و فرمودى:
" من از شما مزدى نمى خواهم مگر اينكه كسى بخواهد بسوى پروردگارش راهى در پيش گيرد "، پس آنان [خاندان پيامبر] راه بسوى تو و وسيله رسيدن به خشنودى تو بودند.
چون [روزگار رسالت پيامبر و] دوران عمرش سپرى گشت ولى خودش على بن ابى طالب - كه درود تو بر ايشان و خاندانشان باد - را براى هدايتگرى قرارداد، چرا كه أو هشدار دهنده بود و براى هر قوم هدايتگرى مى باشد، پس در حالى كه انبوه جمعيت در پيشاپيش أو بودند چنين گفت: هر كسى را من مولى هستم على مولاى اوست، بارالها دوست بدار هر كه از أو پيروى كند، و دشمن دار هر كه را با أو به ستيز برخيزد، و پيروزمند گردان هر كه ياريش كند، و خوار نما هر كه خوارش نمايد.
و فرمود: هر كسى كه من پيامبر أو هستم على امير أو مى باشد، و فرمود: من وعلى از يك درخت هستيم و سائر مردم از درختهاى گوناگون.
و او را نسبت به خود همانند منزلت هارون به موسى قرارداده و فرمود: تو نسبت به من در منزلت و رتبه هارون نسبت به موسى هستى مگر اينكه پيامبرى پس از من نيست، و دخترش بزرگ زنان جهانيان را به أو تزويج كرد، و آنچه از مسجدش برايش حلال بود را براى أو حلال كرد، و تمام دربها [كه به مسجد باز مى شد] را جز درب [منزل] أو را بست، آنگاه علم و حكمتش را در او بوديعت سپرد و فرمود: من شهر علم هستم وعلى درب آنست، هر كه حكمت مى خواهد بايد كه از آن درب داخل شود، و به او فرمود: