3: 280، ومفيد در ارشاد: 224، وخوارزمي در مقتل: 231، و نيز در بحار 44: 376 آورده اند.
13 - اين خطبه را طبري در تاريخش 7: 300، وابن اثير در كاملش 3: 280، وخوارزمي در مقتلش 1: 234، ونيز در انساب الاشراف 3: 171 نقل كرده اند.
مى گويم: اين خطبه را خوارزمى بعنوان نامه آن حضرت به سران كوفه نقل كرده است.
14 - اين خطبه را سيد بن طاووس در لهوف: 34، واربلى در كشف الغمة: 2: 32 آورده اند، از آنها در بحار 44: 381 نقل مى كند.
ابن شهر آشوب اين خطبه را در مناقب آل ابى طالب 4: 100 آورده، از آن در بحار 44: 192 نقل مى كند.
حرانى در تحف العقول: 245 با اختلافى آن را ذكر مى كند، از آن در بحار 78: 116 آمده است.
اين خطبه به اين لفظ والفاظ ديگر در اين مصادر آمده است:
خوارزمى در مقتل الحسين (عليه السلام) 2: 3، ذهبي در تاريخ الاسلام 2: 345، و در سير اعلام النبلاء 3: 209، وطبرى در ذخائر العقبى: 149، و زبيدي در الاتحاف 10: 320، ابن عبدربه در العقد الفريد 2: 218، طبري در تاريخ الامم والملوك 4: 305، أبو نعيم در حلية الاولياء 2: 39، طبراني در المعجم الكبير: 146 (مخطوط)، ابن عساكر در تاريخ دمشق (بر اساس