از سر آغاز ازل تا به سرانجام ابد * هست جانبازى سالار شهيدان مشهور با فداكارى شاه شهدا پيش ملك * بشريت شده لبريز مباهات و غرور تا شفق سرخ بود چهره خونين حسين * متجلى است در آئينه اعصار و قرون آن كه خواند سر او بر سر نى سوره كهف * خوش تر از نغمه داوودى و آيات زبور آفتابى كه بر آيد ز دو مشرق شب و روز * روز از اوج سنان، نيم شب از شرق تنور سر تسليم نهد پيش خداوند به خاك * آن سرى كه گذارند به پاى زر و زور تربتش سرمه چشمان خدا بين ملك * فرش زوار درش بال ملك، گيسوى حور اشك چشمى كه فشانند به يادش، به بهشت * زيور تارك حورست، چو تاجي ز بلور دشمنش كشت و ندانست كه با كشتن أو * خويش را مى كند آن خاك به سر زنده به گور پيش شاه شهدا شعر " رياضي " بردن * چيست؟ ران ملخى، هديه ناقابل مور " رياضي يزدى "
(٣٥٢)