واى بر شما، شما را چه شده است كه سكوت نمى كنيد تا گفتارم را بشنويد، در حالى كه من شما را به راه هدايت مى خواهم، هر كه از من اطاعت كند از راه يافتگان بوده، و هر كه با من به دشمنى ورزد هلاك مى گردد، و تمامى شما با دستورم نافرمانى كرديد و گفتارم را نمىشنويد، چرا كه شكمهايتان از حرام پر شده و مهر ضلالت بر قلبهايتان خورده است، واى بر شما چرا سكوت نمى كنيد، چرا توجه نمى نمائيد.
در اينجا اصحاب عمر بن سعد خود را سرزنش كردند و گفتند: به گفتارش گوش فرا دهيد، امام برخاست و فرمود:
بريده و كوتاه باد دستهاى شما مردم، و تمامى غمهاى عالم نثارتان، آيا آنگاه كه سراسيمه و حيران از ما يارى خواستيد، شتابان به دادخواهى تان آمدم، شمشيرها به رويمان كشيده و بر ما آتش بر افروختيد، آتشى كه ما در شما شعله ور ساختيم، تا دشمن خود وشما را بدان بسوزانيم، پس دست به دست دشمنان بسوى دوستانتان يورش آورديد، و اين يك رنگى با دشمنان و هميارى آنان نه از آن رو بوده كه ايشان عدالتى در بين شما گسترند و نه آنكه چشم اميدى به دادگريشان داشتيد، جز آنكه شما را از غذاى حرام بهره دهند، و زندگى پستى كه طمع در آن داريد را بهره مند شويد، بدون آنكه از طرف ما كارى انجام گرفته باشد، يا عقيده اى كه موجب اين امور گردد.