كشاف الفهارس - السيد محمد باقر حجتى - الصفحة ١٧١
اثبات وتواتر آن جز از رهگذر اين فن - يعنى علم اسانيد - راه ديگرى وجود ندارد) (1).
ابن مجاهد در اين باره دو حديث را ياد كرده است (2):
1. (از ابن مسعود روايت شده است كه مى گفت: در امر قرائت، تابع وپيرو باشيد، واز پيش خود بدعت نگذاريد، چرا كه تحقيقا نياز شما در اين امر برآورده وتأمين شده است).
2. (از امير المؤمنين على (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به شما دستور مى دهد قرآن را همانگونه كه به شما آموختند قرائت كنيد).
به خاطر اينگونه روايات است كه علماء، قرائت قرآن را - بر طبق قياس مطلق - نهى كرده اند. قياس مطلق اين است كه نتوان براى قرائت، اصل ومأخذى روائي يافت تا بتوان قرائت را به آن ارجاع داد، ويا بر پايه و استوانه أي استوار مبتنى نباشد كه بتوان بدان اتكاء واطمينان كرد) (3).
ونيز به همين جهت است كه بسيارى از ائمه واساتيد قرائت - از قبيل نافع وابى عمرو - مى گفتند:
(اگر من حكم روايت ونقل، موظف نمى بودم كه صرفا مطابق نقل وروايت، قرآن را قرائت كنم، قرآن را چنين وچنان قرائت مى كردم) (4).
بايد در ميان متقدمين، (ابن مقسم بغدادي) را دراين باره از افراد استثنائي برشمرد، چرا كه أو معتقد بود مى توان قرآن را به همان صورتي كه با رسم الخط مصحف عثماني سازگار است قرائت كرد، اگر چه چنين قرائتي روايت نشده باشد (5).
در ميان معاصرين، آية الله خوئى معتقد است قراآت - به احتمال قوى - محصول اجتهاد وآراء خود قراء مى باشد. ونيز ابراهيم ابيارى صريحا قراآت را به عنوان (اجتهاد قراء) قلمداد كرده است.
سيوطى مى گويد: (گروهى از متكلمين برآنند كه اجتهاد در اثبات قرائت وياوجوه وحروف خاصى جائز مى باشد، مشروط به آنكه اين وجوه در عربيت درست باشند، اگر چه ثابت نشود كه نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بدان قرائت كرده است.
اما اهل حق وآنانكه سخن به درستي بر زبان مى آورند اين نظريه را نمى پذيرند، بلكه قائلين آن را تخطئه كرده اند) (6).
نظريه ء اجتهادى بودن قرائت را بايد مخالف نظريه ء تمام مسلمينى دانست كه علما وعملا باآن مخالف هستند.
آيا مى توان در مسأله قرائت به قياس تكيه كرد؟
پاره أي از علماء، (قياس مقبول) را به عنوان يكى از مصادر قرائت برشمردند.
قياس مقبول بدين معنى است: قرائتي را كه از نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت نشده - از نظر جواز قرائت - بر قرائتي كه از آنحضرت روايت شده است حمل وقياس كنيم. واين قياس به خاطر وجود علت مشترك ميان ايندو قرائت است كه مى توان همين علت را مجوز آن دانست.
براى اينكه كاملا از اين مطلب آگاه شويم عبارتي از مقدمه ء كتاب المباني را به عنوان مثال ونمونه ء قياس مقبول ياد مى كنيم.
نويسنده ء اين كتاب [كه ناشناخته مانده است] مى گويد:
(وجه دوم از وجوه قراآت اين است كه قرآن كريم بر طبق لغتي نازل شده است، آنگاه بعضى از قراء خود را از قيد لغت خاص رها ساخته وبه لغت ديگرى از لغات عرب روى مى آورند كه ميان اين دو لغت از لحاظ معنى تفاوت

١. غيث النفع، ص ٢١. ٢. السبعة ص ٤٦، ٤٧. ٣. النشر ١ / ١٧. ٤. النشر ١ / ١٧. ٥. غيث النفع، ص ٢١٨.
٦. الاتقان ١ / ٧٨، به نقل از الانتصار قاضى ابى بكر باقلانى.
(١٧١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 ... » »»