كشاف الفهارس - السيد محمد باقر حجتى - الصفحة ١٦٧
پاسخ مكى بن ابي طالب درباره ء عامل كثرت اختلاف قراء:
مكى بن ابي طالب در مقام استدلال بر مطلب مذكور، اين سؤال را مطرح مى سازد كه: (اگر كسى بپرسد علتى كه زمينه ء اختلاف را از ناحيه ء قراء پديد آورد چيست، وچرا هر يك از آنها داراى قرائت متفرد وويژه أي هستند؟) در پاسخ بايد گفت: هريك از ائمه ء قرائت برگروهى از اساتيد - بر حسب قراآت مختلفى - قرآن را قرائت كردند، همان قراآتى را كه بر آنها خوانده وبازگو نموده اند، لذا طى مدتي مردم را به همان قراآت اقراء مى كردند، مى بينيم نافع مى گفت: (من قرآن را بر هفتاد تن از تابعين قرائت كردم، آن قرائتي كه اگر دو نفر از آنها درباره ء آن نظر موافق را اظهار مى كردند آنرا پذيرفته ومعتبر بر مى شمردم، ولى اگر فقط يك نفر بر طبق آن قرائت مى نمود رهايش مى كردم) (1).
اين كثرت اختلاف را دكتر عبد الصبور شاهين مورد توجه قرار داده وبه اين نتايج رسيده كه:
1. اين كثرت، مربوط به قراآت شاذه است.
2. كثرت اختلاف در يك محدوده ء مشخصى از احرف ووجوه، محدود مى باشد.
3. همه ء اين وجوه مختلف، روايت شده، ونتيجه ء اجتهاد نيست (2).
آنچه كه زمخشرى وابن قتيبه در اين زمينه ياد كرده اند رأى ويژه ء آنها از اين حد - كه آنها قواعد نحوى را بر قرائت ترجيح مى دهند - فراتر نمى رود، در حاليكه اين مسأله محل اختلاف ونزاع علماء است:
الف. اكثر نحويين بصره وشماراندكى از پيروان آنها از قبيل زمخشرى وابن قتيبه براين عقيده بوده اند كه پاره أي از قراآت - به خاطر عدم انطباق آنها با قواعد نحوى - مردود است، قواعدى كه خود آنها در خارج از محدوده ء قراآت وامثال آن - يعنى لهجه ها واسلوب هاي عربي - وضع كرده اند.
ب. نحويين متأخر، آراء نحات بصره وپيروان آنها را مردود مى دانند، لذا اينان پاره أي از قراآتى را كه نحات بصره وپيروانشان رد كرده اند معتبر مى شمارند، وقواعد نحوى را در مسأله قراآت به يكسو نهاده اند (3).
بايد افزود كه ابيارى رأى خود را بر مبناى اختلاف قرائت خط مصاحف نهاده است، يعنى همان شبهه أي را مطرح مى سازد كه گولدزيهر آنرا مطرح مى كرد. وما در مبحث مربوط به (اختلاف قراآت وعلل وموجبات آن) اين شبهه را بازگو كرده وبه نقد ورد آن مى پردازيم.
* اما راجع به عقيده ء جمهور علماء - اگر چه ما ناگزيريم در زمان حاضر آنرا پذيرا شويم، چون انگيزه أي كه باعث وضع شرايطي براى صحت قراآت گرديد همواره تاكنون اعتبار خود را حفظ كرده است - ويقينا قراآتى را كه نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) بدانها قرائت فرمودند، ويا مردم در برابر آنحضرت بدانگونه قرائت مى كردند و واجد دو شرط اخير - يعنى موافقت با قواعد عربي ومطابقت با رسم الخط مصحف - نبود نمى توانيم آنها را غير قرآني تلقى كنيم، چون رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در مقام قرائت قرآن كريم قرائتي را كه غير قرآني باشد بر زبان نمى آورد.
* ابن دقيق العيد نيز در اثبات صحت نظريه ء خود چنين استدلال مى كند: (قراآت شاذه از طريق نقل آحاد از رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است، چون بديهى است كه آن حضرت برحسب پاره أي از قراآت شاذه، قرآن كريم را قرائت كرده است، اگرچه اين بخش از قراآت مشخص ومعين نمى باشند).
وى به دنبال اين مقدمه چنين نتيجه مى گيرد: اينگونه قراآت شاذه كه مشخص نيست برخوردار از تواتر است، بنابراين چرا آنها را (شاذه) مى نامند. قراآت شاذه امكان ندارد كه متواتر باشد! (4).

1. الابانة، ص 45. 2. القراءات القرآنية، ص 219. 3. بنگريد به كتاب ما: قراءة ابن كثير وأثرها في الدرسات النحوية.
4. النشر 1 / 15.
(١٦٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 ... » »»