امر دوم:
بايد گفت تأييد قرائت قارى از سوى مردم سرزمين أو از غناء علمي أو در قرائت ولغت وزبانشناسى بازگو مى كند آنهم بدانگونه كه بيانگر اصالت وعمق أو در فن قرائت ولغت مى باشد.
ابن مجاهد در همين كتاب السبعة مى نويسد:
(پاره أي از قراء كسانى هستند كه به وجوه اعراب وقراآت آگاه بوده وبه لغات ومعانى كلام خدا آشنا، و برخوردار از بصيرت نسبت به خرده هاي قراآت، وداراى شايستگى نقد آثار هستند. اينان همان پيشوايانى در قرائت به شمار مى روند كه حفاظ وقراء قرآن كريم بايد در هر سرزمين راجع به قرائت به آنان رجوع كنند) (1).
معيار ومقياس ابن خالويه در انتخاب قراآت:
چنانكه ملاحظة شد مقياسي كه ابن مجاهد در گزين كردن قراآت سبع در مدنظر قرار داد متوجه ارزشيابى شخصيت خود قارى است (يعنى اگر قارى از شخصيت والائي در قرائت برخوردار باشد مى توان قرائت وى را انتخاب كرد)، در حاليكه شاگرد أو، يعنى (ابن خالويه) مقياسي را به ما عرضه مى كند كه خود قرائت در اين معيار مورد ارزشيابى قرار مى گيرد.
ابن خالويه اين مقياس را در سه امر خلاصه مى كند:
1) قراآت مختلف نبايد با مصحف عثماني ناسازگار باشد.
2) قراآت مختلف نبايد مخالف با دستور زبان عربي باشد.
3) قراآت مختلف بايد از جمله ء قراآتى باشد كه ائمه ء قراآت آنها را از يكديگر اخذ كرده باشند (2)، يعنى محصول نظريات شخصي آنها نباشد.
دو مقياس تازه از راه رسيده در زمان ابن مجاهد دو مقياس ديگر از راه رسيدند كه در همان بستر تولد به مرگ وبى اعتباري دچار آمدند، چون مسلمين اين دو مقياس را مردود اعلام نمودند. اين دو مقياس عبارت بودند از:
1. مقياس ابن شنبوذ (م 327 ه. ق) كه در انتخاب قراآت به صحت سند قرائت وانطباق آن با قواعد عربيت بسنده كرده بود.
2. مقياس ابن مقسم (م 354 ه. ق) كه معيار أو در انتخاب قراآت عبارت از مطابقت با رسم الخط مصحف وانطباق آنها با قواعد عربيت بوده است (3).
مرحله ء سيزدهم احتجاج واستدلال بر قراآت ونقد وبررسى آنها:
پس از آنكه ابن مجاهد با تدوين كتابي در (قراآت سبع)، قراآت قراء سبعه را انتخاب كرد، وضمن كتاب ديگرى، قراآت ديگر را (قراآت شاذه) بر شمرد، مرحله ودوره ء احتجاج واستدلال بر قراآت در ابعاد لغوى - يعنى از لحاظ صوتي وصرفي ونحوى وامثال آنها - فرا رسيد.
در اين دوره دو كتاب السبعة وكتاب الشواذ ابن مجاهد به عنوان محور مطالعه ونقد وتحليل قراآت واحتجاج بر آنها در آمد.