كشاف الفهارس - السيد محمد باقر حجتى - الصفحة ١٤٦
انگيزه ء ابن مجاهد در انتخاب قراءات قراء سبعه:
مردى از وى پرسيد: استاد عزيز! چرا شما قرائت ويژه أي را براى خود انتخاب نمى كنيد تا ديگران قرائت خود را با آن منطبق سازند، ودر نتيجه وجهى ديگر بر قراآت قراء سبعه افزون گردد؟ ابن مجاهد در پاسخ گفت: ما بيش از هر چيز احتياج داريم كوشش خود را در نگاهبانى آنچه ائمه ء قراآت ما بازگو كرده اند به كار گيريم، وبه انتخاب وجهى ديگر در قرائت نياز نداريم تا آن وجه را مردم پس از ما در قرائت قرآن كريم به كار گيرند (1).
سخنى كه ابن جنى درباره ء (قراآت شاذه) ياد كرده است همين مطلب را تأييد مى كند. وى مى گويد: (قراآت - عليرغم سلامت وغناء آنها از لحاظ مأخذ - به دو بخش قابل تقسيم مى باشد:
1. بخشى از آن مورد اتفاق اكثر قراء سرزمينهايى است كه مصاحف به آن سرزمينها فرستاده شد. اين بخش از قراآت عبارت از همان قراآتى است كه أبو بكر احمد بن موسى بن مجاهد در كتاب قراءات السبعه ء خود درج كرده است.
2. بخشى ديگر قراآتى است كه بايد آن را بر قراآت سبعه افزود، ومعاصرين ما آنرا (قراآت شاذه) مى نامند (2).
آنگاه ابن جنى مى گويد: (ما قرآن كريم را به قراآت شاذه تلاوت نمى كنيم، چون نمى خواهيم اين قراآت ميان مردم رائج گردد) (3).
به نظر مى رسد عامل ديگرى در شهرت علمي قراءات سبع مؤثر بوده است، عامل مزبور عبارت از اين است كه ابن مجاهد كتاب مستقل وجداگانه أي را درباره ء قراآت شاذه تأليف كرد ودر نتيجه، قراآت سبع از امتياز وشهرت ويژه أي برخوردار گشت.
وبدينسان، اين مرحله به صورت مبدأ پيدايش قراآت سبع، ونيز شاذ بر شمردن (قراآت شاذه) در آمد.
نولدكه به همين نكته در كتاب خود اشاره كرده ومى گويد: (مراجع ومصادر قراآت شاذه - در واقع - به مردى مى پيوندد كه نظام قراآت مشهور، يعنى قراآت سبع را بنياد كرد (اين مرد (ابن مجاهد) مى باشد). وى در كنار كتاب السبعة كتاب ديگرى را تأليف كرد كه نام آن كتاب الشواذ مى باشد، لكن كتاب اخير از ميان رفته است) (4).
مقياس ومعيار ابن مجاهد در انتخاب (قراآت سبع):
مقياسي كه ابن مجاهد در انتخاب قراآت سبع از آن پيروى كرده عبارت از دو امر است:
امر اول:
قارى بايد از سوى مردم هموطن خود با اتفاق نظر - از لحاظ قرائت - مورد تأييد باشد.
ابن مجاهد در كتاب السبعة مى نويسد:
(اين قراء هفتگانه، هفت تن از مردم حجاز وعراق وشام هستند كه در قرائت، به عنوان جانشينان تابعين به شمارند، وتوده ء مردم همه ء سرزمينهاى ياد شده ونيز مردم سرزمينهاى مجاور آنها قراآت آنان را مورد تأييد قرار دادند، البته به استثناء مردمى كه وجوه شاذه أي را در قرائت براى خويش پسند كرده، ودر ميان وجوهى كه از پيشينيان روايت شده است اينان به تنهائى قرآن را بر حسب وجوه انتخابي خود قرائت مى نمودند. بديهى است نبايد ابن وجوه شاذه را از قراآتى تلقى كرد كه توده ء مردم با آنها سرو كار دارند وقرآن كريم را بر طبق آنها قرائت مى كنند) (5).

١. غاية النهاية ١ / ١٤٢. ٢. المحتسب ١ / ٣٢، ٣٣. ٣. همان مرجع.
٤. تاريخ القرآن: دكتر عبد الصبور شاهين، نقل از تاريخ قرآن: نولدكه، ط 1961 م، ح‍، 2 / 228، از ذيل اتوپريتزل، وبرگشتراسر.
5. السبعة، ص 87.
(١٤٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 ... » »»