جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٤ - الصفحة ٤٢
مسجد را ذكر كرده. چنان كه به آن اشاره كرديم. بلى تصرف در عين مسجد به معناى فروختن بعض آن از براى تعمير باقى و امثال آن جايز نيست، چنان كه پيش گفتيم كه محتمل است كه مدرسه و رباط و امثال آن نيز چنين باشد، ومحتمل است كه نباشد (چنان كه پيش گفتيم) و هر چند فقها را در مسأله " بيع وقف " در نظر نيست كه تصريح به حكم آنها كرده باشند، لكن از كلام ايشان در مسجد، مىتوان يافت كه اينها نيز چنين باشد. بخلاف وقف بر جماعت معنيه كه در بعضى از صور جايز است بيع وقف يا بعضى از آن. و جمعى از عامه د ر مسجد هم تجويز كرده اند. و لكن ظاهر اين است كه مخالفى از اصحاب ما نباشد، چنان كه از علامه در تذكره ظاهر مىشود. و وجه آن را اين - گفته اند كه: ازاله ملك بالمره از مسجد شده است و مانند عتق عبد است و ديگر بيع آن صورتى ندارد.
و ممكن است كه حكم مدرسه و رباط و امثال آن را مدرج در تحت عموم " جواز بيع وقف " كرده باشند. چنان كه پيش گفتيم. پس آنچه ظاهر مىشود كه جايز است از تصرفات، آن است كه مصلحت وقف در آن باشد و مستلزم اخراج آن از مقتضاى وقف نباشد، مثل بناى حجره جديده يا احداث حوض يا بيت الخلا در مكانهائى از آن اماكن، كه ضررى نداشته باشد و صلاح در آن باشد، مگر آنچه به دليل خارج شده مثل تصرف در مسجد.
و اما مثل اجاره دادن فضاى مدرسه از براى سكون اجانب يا اجراى آب از اينجا به خانه هاى مردم و امثال آن، يا حق مجراى آب به عنوان صلح از براى همسايگان قرار دادن، جايز نيست. بلى هر گاه مدتى مدرسه مثلا خراب باشد و به هيچ نحو منتفع نمىتوان شد الا به اينكه اجاره داده شود كه در آنجا مردم خيمه بزنند و ساكن شوند، و از وجه اجاره تعمير آن بشود، جايز خواهد بود، چون مصلحت در اين هست. به هر حال معرفت مصلحت موكول است به نظر حاكم.
18: سؤال: زيد قدرى ملك خود را وقف اولاد كند و صيغه جارى كند، و توليت آن را مادام الحيات براى خود قرار بدهد. و مدتى در تعمير موقوفات كوشش نمايد و مكرر در نزد اهالى شرع اقرار كند كه من فلان ملك را وقف اولاد كرده ام. و بعد از مدتى كه در تصرف او بوده اراده بيع آن كند. و بگويد كه مراد من از وقف اين بود
(٤٢)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 37 38 39 40 41 42 43 45 46 47 48 ... » »»
الفهرست