نقل خلاف كرده.
و ظاهر اين است كه د ر اين حكم فرقى ما بين دين وصيت نباشد. پس دين ميت از ديه او داده مىشود و احاديث در اين معنى وارد شده است. و از جمله اخبار صحيحه يحيى ازرق است (عن ابى الحسن - ع - في قتيل وعيله دين و لم يترك مالا، فاخذ اهله الدية من قاتله، أعليهم ان يقضوا دينه؟. قال: نعم. قلت: وهو لم يترك شيا. قال: انما اخذوا الدية فعليهم ان يقضوا دينه) 1. روايت كرده است شيخ آن را در اقرار مريض، و بعد از آن در زيادات قضا. و هم چنين كلينى در كافى و صدوق در فقيه، و لكن روايت از صفوان ابن يحياى ازرق كرده و اين اسم در رجال نيست. و ظاهر اين است كه سهوالقلم شده و تصحيف كلمه (عن) به كلمه (اين) شده چون راوى صفوان بن يحيى است.
به هر حال حديث صحيح است ويحياى ازرق ظاهرا همان يحيى بن عبد الرحمن ازرق ثقه است. و هم چنين در باب ميراث تهذيب به سند صحيح از على بن نعمان از يحيى ازرق روايت كرده (قال: سألت ابا عبد الله - ع - عن الرجل يقتل و ما ترك شيئا. قال: نعم انما اخذوا ديته فعليهم ان يقضوا دينه) 2. و كلينى نيز به همين نحو روايت كرده 3. و در تهذيب د ر كتاب ديون در سند صحيح از صفوان بن يحيى از عبد الحميد بن سعيد روايت كرده است از حضرت امام رضا (ع) 4 به مضمون صحيحه ازرق. و از جمله آنها صحيحه سليمان بن خالد است از حضرت صادق - ع - (قال: قضى أمير المؤمنين في دية المقتول انه يرثه الورثة على كتاب الله سهامهم اذا لم يكن على المقتول دين) 5.
واطلاق اخبار شامل ديه عمد هم هست، بلكه بعض آنها صريح است در حكم عمد، مثل روايت على بن ابى حمزه از حضرت كاظم (ع) كه در كتاب فقيه مذكور است (قال: قلت له: جعلت فداك رجل قتل قتلا متعمدا او خطا وعليه دين و [ليس له] مال، فاراد اولياؤه ان يهبوا دمه للقاتل؟ قال: ان وهبوا دمه ضمنوا دينه. فقلت: ان هم ارادوا قتله؟ قال: ان قتل عمدا قتل قاتله وادى عنه الامام الدين من سهم الغارمين. قلت: فانه