جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٣ - الصفحة ٣٣٥
كند كه (مابقى و جميع ما يعرف را بخشيدم وهبه بالمعاوضه كردم) فاسد و عاطل خواهد بود.
زيرا كه هبه بايد از مال خود باشد و خود در وهله اول اعتراف نموده كه چيزى ندارم و مالك نيستم سواى شصت هزار روپيه و بقيه همگى مال خودشان است از بابت مال موهوب و منافع آن. و از آن شصت هزار روپيه مال خود چيزى نبخشيده. بلكه همان چيزى كه اقرار كرده كه مال ايشان است به ايشان بخشيده. و آن باطل است. علاوه بر اين، ظاهر عبارت اين است كه آنچه را هبه بالمعاوضه نموده خانه واثاث البيت و كتب است كه اعيان موجوده است و متعلق هبه بايد عين موجود باشد نه ديون و مطالبات و تنخواه متفرقه در بلاد بعيده در نزد مردم، كه خودش هم نمىداند كه چه چيز و چه قدر است، و قبض و تصرف هم در آنها به عمل نيامده.
و اگر لفظ هبه، متعلق به جميع گرفته شود (به علاوه اين كه خلاف ظاهر عبارت است چنان كه مذكور شد) فساد هبه او لازم مىآيد به دو وجه. بلكه [به] سه جهت: اول:
آنچه مذكور شد كه هبه [را از] مال ايشان قرار داده بعد از اقرار به اين كه مال ايشان است از بابت اصل و منافع. [و اين] معنى ندارد. دوم آن كه: متعلق هبه بايد عين مشخص موجود و حاضر عند وقوع الهبه باشد، و قبض و تصرف نيز به عمل آيد. نه ديون و مطالبات و تمسكات از مردم و وجوهى كه معلوم نيست سوخته ولا وصول و تعويقى آن چقدر، و وصولى آن و قريب الوصولى آن چقدر [است]. بلكه اصل مبلغ آنها معلوم خودش نبوده چه جاى موهوب [له]. به علت آن كه جنسى در سنوات سابقه به نزد اشخاص متعدده در بلاد بعيده متعدده فرستاده و آنها بعضى فروخته‌اند به وعده‌هاى بعيد، و بعضى نافروش، كه اصل فروش و قيمت او هنوز مشخص او نشده. وتنخواه او بعضى لاوصول و بعضى وصول و بعضى تلف و غرق و قدرى به سلامت رسيده. و محاسبه اينها هيچ يك به او نرسيده و اطلاع نداشته. چنين تنخواهى يقينا هبه آن باطل است.
و هم چنين: اعيانى را كه در وصاياى سابقه بر وصيت لاحقه، هبه نموده، (1) و حال

1: عبارت نسخه:... بر وصيت لاحقه به بعضى ديگر هبه نموده
(٣٣٥)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 ... » »»
الفهرست