معينى را از آب وقف كرده و خصوصيت مهايات در آن دخلى ندارد. و بعد از ثبوت وقف و استحاق حوضخانه اول آب را، الحال مهايات بايد ميانه حوضخانه اول و صاحب حوضخانه ثانى بشود. و اين بدون تراضى نمىشود. و اين مقام محتاج است به تامل تمام بسيار. چون دقيق است. (1) 37: سوال: هر گاه نهرى كه بعض مشاع آن وقف مسجد و حمام است، عبور مىكند در ميان قريه [اى]. و در كنار آن در وسط قريه مسجدى هست و حوضخانه و خلائى در سر آن نهر در محاذى اين مسجد ساخته شده است. و معلوم نيست كه جزئى از آن آب وقف آنها باشد. والحال كسى آمده و از فوق اين [حوض] خانه و بيت الخلا مجرى را تغيير داده قدرى راه برده و بعد [از] آن داخل مجراى قديم نموده (2) كه هر دو به جانب آن حمام و مسجد كه قدرى از آن آب وقف آنها است [مىروند]. و بر سر اين مجراى جديد حوضخانه و خلائى مضبوط ساخته با رضاى همه ملاك و شركاى آب. و چون آن حوضخانه و خلاى قديم خراب و كثيف و غير مضبوط بود، و مجراى قديم هم معيوب بود، و به سبب آنها ضررى به آب انبار وقفى كه در جنب آن بود مىرسيد، و به سبب كثافت آن خلاى قديم مظنه اين بود كه عوام الناس مسجد را هم نجس كنند، بناى اين مجرى و حوضخانه و خلاى جديد شده. و به اين سبب حوضخانه و خلاى قديم معوق و متروك شده. آيا اين تغيير مجراى آب جايز است يا نه؟ -؟. و تصرف در آبى كه در اين مجرا جديد مىشود جايز است يا نه؟ -؟.
جواب: چون معلوم نيست كه قدرى از آن آب وقف خلا و حوضخانه قديم باشد، پس اشتراك او در آب معلوم نيست. و اما شريك بودن حمام و مسجد ديگر در آن آب - هر چند موجب اشتراك مىشود به جهت لزوم تصرف در جزئى از حافه نهر و تغيير