ناسى موضوع، معذور است يا نه؟ و سهوا اقتدا كردن به فاسق، يعنى سهوا از موضوع كه فسق است نه سهوا از حكم، چه حكم دارد؟
جواب: قاعده فقها در اين كه نسيان واجبات هر گاه رو دهد مادامى كه محل او باقى است لازم است عود و تدارك و اتيان بما بعد ثانيا، و بعد از تجاوز از محل اگر آن واجب ركن است مبطل نماز مىشود و هر گاه غير ركن است صحيح. و بعضى را قضا و تداركى هست مثل يك سجده و تشهد و بعضى را چيزى لازم نيست. و تفسير تجاوز از محل را به آن كردهاند كه عود به آن، مستلزم تكرار ركنى نشود و داخل ركن ما بعد هم نشده باشد.
و لكن باز صريح گفتهاند كه هر گاه ذكر سجود را فراموش كرد يا طمانينه حال ذكر را، تا سر برداشت ديگر بر نمىگردد و هم چنين سجود بر اعضاى سبعه به غير وضع جبهه [كه] حقيقت سجده به آن عمل مىآيد. و در اغلب آن مواضع، نه از عود، تعدد ركن لازم مىآيد و نه هم دخول در ركن ديگر شده، مگر اينكه از هر دو سجده عود كند، زيرا كه يك سجده ركن نيست، و لكن ظاهرا خلافى نيست در مثل اينها. و از جمله عود به طمانينه حال قيام، بعد ركوع، است تا به سجود رود و همچنين طمانينه ما بين سجدتين تا به سجده دوم رود.
و دليل در اين مسائل، گويا همان اجماع ايشان باشد و [تمسك به] اطلاق بعض احاديث مثل روايت قداح (1) و روايت على بن يقطين (كه در نسيان ذكر ركوع، و سجود بر ما لا يصح السجود عليه نسيانا هستند) در غير كلام شهيد در ذكرى و بيان، در نظرم نيست، هر چند تصريح ايشان در صحت نماز، با سهو سجود بر اعضاى سبعه به غير جبهه به طريق اولى افاده مطلب مىكند. و همچنين اكتفاى به استثناى وضع جبهه و حصول مسمى، به تقريب اينكه بدون آن ماهيت سجده تحقق نمىپذيرد، مستلزم آن است كه بدون وضع بر ما لا يصح السجود عليه هم، ماهيت تحقق مىپذيرد.
و لكن عبارت شهيد موهم اين است كه مسئله، در نسيان سجود بر ما لا يصح السجود