اين كه جدا جدا نكنند و اين كه هر دو يكى شوند يا از هم دور شوند، پس توان گفت كه نماز اولى هم منهى عنه است.
و اما هر گاه دو نماز بر پا شود و معلوم باشد كه سبقتى واقع شده و معلوم نباشد كه از كدام است. باز نماز همه باطل است واكثر گفتهاند كه هر گاه ممكن باشد جمعه به اينكه وقت باقى باشد و همه يك جا جمع شوند يا دور شوند به قدر يك فرسخ، جمعه اعاده كنند. و مسئله خالى از اشكال نيست.
274 - سؤال: هر گاه كسى ادراك كند بعضى از تكبيرات نماز ميت را، باقى تكبيرات را با ادعيه بجا آورد يا نه -؟
جواب: هر گاه جنازه را بر نمىدارند آن تكبيرات باقيمانده را با دعاى بعد از آنها بخواند تا به آخر. و همچنين هر گاه بر مىدارند و اما به سمت قبله مىبرند باز تكبيرات را با ذكرها بگويد تا به آخر، و هرگاه جنازه را بر مىدارند و به سمت قبله هم نمىبرند همان تكبيرات باقيمانده را پى يكديگر بگويد و خلاص شود بدون ذكر و دعا.
275 - سؤال: آيا غيبت متجاهر به فسق را مىتوان كرد؟ و آيا شخصى كه تقصير در اخذ مسائل دينيه خود نموده، متجاهر به فسق است يا نه؟
جواب: معنى جواز غيبت متجاهر به فسق اين است كه كسى كه مشهور است به فسق، و در ظهور آن ميان مردم مضايقه ندارد، مثل فلان كس سازنده يا خمار، يا فلان كس مطرب يا مغنى يا فلان كس پاكار (1) يا داروغه و امثال اينها كه اين عملها شغل او است و وصف كردن او به اين صفات مكروه او نيست. در همين معاصى، غيبت او مستثنى است بلكه حقيقت اين را غيبت نمىگويند و اما كسى كه بر او گران است كه او را وصف كنند به معصيتى، جايز نيست غيبت آن، مگر در جايى كه نهى از منكر موقوف باشد بر آن، و مجرد ترك اخذ مسائل دينيه بر وجه صحيح، اين را متجاهر به فسق