پس اى مولايم آيا أو كه اميدوار به توست را در چنگال بلا رها مى كنى، آيا أو كه به تو پناهنده است را در درياى بيكران غوطه ور باقى مى گذارى.
مولايم! اگر در تقوى و خويشتن دارى خود را برنج نمى اندازم، و در عبادت و بندگى به مقام و خشنودى تو نرسيده ام، و در زمره گروهى قرار نگرفته ام كه دنيا را رها ساخته اند.
شكمهايشان از گرسنگى به كمر چسبيده، و لبها از تشنگى خشك، و ديدگان از اشك كور گرديده است، بلكه با اعمالي اندك و گناهان و خطاهاى بسيار و جانى كه به راحتى خود كرده و به كارهاى زشت عادت نموده نزد تو آمده ام.
پروردگارا! آيا براى رسيدن به تو و چنگ زدن به ريسمانت كفايت نمى كند كه دوستدار اولياء تو و محب آنان بوده، و همانند ايشان خود را براى تحمل بلاها آماده ساخته، و رنج و ناراحتى مرا فراگرفته است.
آيا كفايت نمى كند كه در ميان ايشان مظلوم بوده و خشم خود را فرو مىنشانم و در غمها و غصه ها غوطه ور مى باشم.
خدايا! آيا اين اعمال احترامى برايم نزد تو نمى آورد كه زائل نشود، و ذمه اى كه مرا از بلاها در امان دارد، پس پروردگارا چرا مرا كه در گناهان غرق شده ام را باز نمى دارى، و مرا كه به آتش دشمنت سوخته ام را رها مى سازى.