در صورتى كه براى بلاد ديگر مانند " بغداد " و " نيشابور " و غير آنها تواريخ متعدده نوشته اند، كه غالب آنها موجود است و اين امر سرى دارد كه از بيان آن ناگزيريم و آن اين است:
سر عدم بقاى تاريخ براى رى يكى از قضاياى مسلمه تاريخ اين است كه رى از اوائل اسلام كهف شيعه بوده، و مخصوصا از قرن سوم ببعد كاملا مهد تشيع بوده است، و پيوسته امراء و علماء شيعه در آنجا به تشييد بنيان مذهب ائمه معصومين و ترويج طريقه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام مىپرداخته اند، و ذكر آن شواهد خود نيز رساله مستقلى را لازم دارد، و چون واضح و مسلم است از خوض در آن صرف نظر كرده (قسمتى از مطالب داله بر اين موضوع در مقدمه محاسن برقى كه به قلم نگارنده است ذكر شده است، هر كه طالب باشد به آنجا رجوع كند صفحه 41) فقط به نقل عبارتى در اينجا اكتفا مىكنيم و آن اينكه:
ياقوت در معجم البلدان تحت عنوان الرى (2 / 901 چاپ ليبزيك) گفته:
وكان اهل الرى اهل سنة وجماعة إلى ان تغلب احمد بن الحسين الماذرانى عليها، فاظهر التشيع واكرم اهله، وقربهم فتقرب إليه الناس بتصنيف الكتب في ذلك، فصنف له عبد الرحمن بن ابى حاتم كتابا في فضائل اهل البيت وغيره، وكان ذلك في ايام المعتمد وتغلبه عليها في سنة 275 وكان قبل ذلك في خدمة كوتكين بن ساتكين التركي وتغلب على الرى و اظهر التشيع بها واستمر إلى الان وقاضي نور الله مرحوم ترجمه اين عبارت را در مجالس المؤمنين درج كرده است، وعن قريب نقل خواهد شد " ان شاء الله تعالى ".
بنابر اين غالب سكنه آن شيعه بوده اند از اين روى علماى عامه به فكر تأليف و تصنيف تاريخى براى " رى " نيفتاده اند، زيرا اقدام بتاريخ رى مستلزم ذكر قضاياى مهمه و امور برجسته تاريخ مربوط