كشاف الفهارس - السيد محمد باقر حجتى - الصفحة ١٣٧
درباره ء شمار مصاحفى كه عثمان دستور نوشتن آنها را صادر كرد اختلاف نظر ديده مى شود، اما آنچه مشهور است به پنج عدد مى رسد كه ما از آنها ياد كرديم وسيوطى نيز اين شمار را به سخاوى در كتاب الوسيلة، شرح الرائية - كه معروف وموسوم به العقيلة بوده - نسبت داده است. (1) هدف عثمان در نگارش مصاحف متعدد اين بود كه مسلمين را در تلاوت قرآن كريم بر سر قراآت معتبر متحد سازد، به اين صورت كه دستور داد مواردي از قرآن، مختلف نگارش شود، ويا آنكه به صورتي كتابت گردد كه وجوه مختلف قراآت معتبر را پذيرا باشد. دراين مرحله، با توجه به هدفي كه عثمان در كيفيت نگارش مصاحف درنظر گرفته بود، تمييز (قراءات معتبر ومتواتر) وقراآتى كه از طريق احاد روايت شده از يكسو، وقراآتى كه از (قراآت شاذه) به شمار مى رفت از سوى ديگر، دوره ء خود را آغاز نموده، ومطابقت قرائت با رسم الخط عثماني - به عنوان معيار اعتبار قرائت - خودنمائى كرد. قاضى أبو بكر باقلانى در كتاب الانتصار آورده است:
(هدف عثمان با هدف ابى بكر در جمع قرآن ميان دو لوح، متفاوت بود. عثمان با اين هدف دستور جمع وتدوين قرآن كريم را صادر كرده بود كه مردم را بر قراآتى كه نقل آن از نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ثابت و معروف بود متحد سازد، وقراآتى راكه ازاين خصيصه برخوردار نبود ملغى ومردود اعلام كند. وبه اتفاق مهاجرين وانصار، مردم را به يك مصحف وادارد، چرا كه از اختلاف اهل عراق وشام در رابطه با پاره أي از كلمات وحروف قرآن كريم بيمناك بود) (2).
احتمالا اختلافات ميان اهل عراق وشام را مى توان منشأ انتشار (قراآت شاذه) دانست. اين نكته را عثمان از گزارش حذيفة بن اليمان احساس كرد: ابى داود از طريق يزيد بن معاويه ء نخعى در كتاب خود آورده است كه يزيد مى گفت: (من در زمان وليد بن عقبه در مسجد كوفه، در جمع حلقه أي كه حذيفة بن اليمان ميان آنها بود قرار داشتم. حذيفه شنيد شخصي قرآن را طبق قرائت ابن مسعود مى خواند، وفرد ديگر بر طبق قرائت أبو موسى اشعرى. حذيفه از اين جريان به خشم آمد، آنگاه برخاست وزبان به حمد الهى گشود، سپس گفت: مردمى كه پيش از شما بودند بدينسان دستخوش اختلاف گشتند، سوگند به خدا به سوى خليفه مركب خواهم راند) (3).
مرحله ء نهم مرحله ء نهم عبارت از دوره أي است كه گروهى از هر شهرى به مصحف عثماني وقرائت آن، طبق دريافت خود از صحابه روى آوردند، لذا در هر شهرى قرائي وجود داشتند بدين شرح:
الف. مدينه: معاذ بن حارث، معروف به (معاذ القارئ) (م 63 ه‍. ق)، سعيد بن مسيب (م 94 ه‍. ق)، عروة بن زبير (م 95 ه‍. ق)، عمر بن عبد العزيز (م 101 ه‍. ق)، عطاء بن يسار (م 103 ه‍.. ق)، سالم بن عبد الله بن عمر (م 106 ه‍. ق)، سليمان بن يسار (م 107 ه‍. ق)، مسلم بن جندب (م 110 ه‍. ق)، عبد الرحمن بن هرمز اعرج (م 117 ه‍. ق)، محمد بن مسلم بن شهاب زهرى (م 124 ه‍. ق) وزيد بن اسلم (م 130 ه‍. ق).
ب. مكه:
عبيد بن عميرات (م 74 ه‍. ق)، مجاهد بن جبر (م 103 ه‍. ق)، طاوس بن كيسان (م 106 ه‍. ق)، عطاء

1. نثر المرجان 1 / 7. 2. المواهب الفتحية 2 / 86. 3. القراءات واللهجات، ص 94، نقل از كتاب المصاحف.
(١٣٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 ... » »»