صدقه مىگويند. و مراد از نحله اين است كه عطيه است از جانب خدا هر چند در ظاهر عوض بضع مىنمايد و لكن چون زوجين هر يك به ديگرى محتاج و هر يك از ديگرى استمتاع مىكنند پس مهر گويا نحله و عطيه است از جانب خدا بلا عوض از براى زوجه.
و به هر حال با ملاحظه شأن نزول آيه و ظهور اراده مهر نه مطلق نحله وعطيه، استدلال به آن مشكل است. و اين نيز مضعف روايت مىشود. والله العالم.
82: سؤال: آيا در هبه صيغه خواندن شرط است يا نه؟ -؟ و فرق ما بين هبه و صدقه و هديه و عطيه و نحله چه چيز است؟.
جواب: بدان كه در هبه ايجاب و قبول شرط است و ظاهر اين است كه هر لفظى كه دلالت كند بر تمليك، كافى باشد مثل (وهبتك) و (ملكتك) و (اعطيتك) و (نحلتك) و (اهديت اليك) و (هذا لك) با نيت انشاء تمليك، يا آنچه افاده معنى آنها كند به لغت فارسى يا غير آن. و همچنين در طرف قبول بگويد (قبلت) يا (رضيت) و امثال آن. و در مسالك گفته است كه (ظاهر اصحاب اتفاق است بر اشتراط ايجاب و قبول لفظى، و ايجاب و قبول فعلى كافى نيست.
و بر اين متفرع كرده است آنچه متعارف است كه به عنوان هديه مىفرستند بدون لفظى، (كه) بيش از اباحه افاده نمىكند. پس هر گاه كنيزى باشد، وطى ان جايز نخواهد بود. زيرا كه اباحه دخلى در استمتاع ندارد. و از شيخ نقل كرده است (از مبسوط) كه هر كس خواهد كه ملك و لزوم حاصل شود وكيل كند آن كسى را كه هديه (را) مىبرد كه صيغه بخواند، يا آن كسى (را) كه هديه (را) براى او مىفرستد.
و در تحرير وجيه شمرده است قبول فعلى را در هديه، در آخر باب هبه، بعد از آنكه در اول باب اختيار كرده است اشتراط ايجاب و قبول لفظى را در هدايا، هر چند در اطعمه باشد. و در آنجا گفته است كه جواز تصرف از باب اباحه است. و لازم كلام او است كه ايجاب قولى را هم شرط نداند، چون شرط دانسته است تعجيل قبول را بنابر اشتراط لفظ. و لكن از تذكره ظاهر مىشود ميل به عدم اشتراط ايجاب و قبول قولى. چون نقل كرده است از جمعى از عامه كه حاجتى