جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٤ - الصفحة ١٦٩
مىنمايند. چه صورت دارد؟.
جواب: هر گاه هبه به عمل آمده با ايجاب و قبول و قبض و تصرف، آنچه كرده است در حال حيات ممضى است و كسى بر هم نمىتواند زد. و ايجاب و قبول و قبض در صغير همگى در عهدهء همان پدر او است، هر گاه ايجاب به عمل آمده و از جانب صغير قبول كرده همان قبض خود كافى است و ضرور به قبض على حده نيست، و در اين صورت ديگران را بر صغير سخنى نيست.
76: سؤال: زيد باغ خرابه اى به عمرو اجنبى هبه كرده و (عمرو) تصرف كرد و تعمير كرد و مال بسيار در آن خرج كرد، و زيد فوت شد. والحال ورثه زيد مطالبهء باغ را مىكنند. آيا حق الرجوع باقى است يا نه؟ -؟ و بر فرضى كه باقى باشد آيا عمرو مطالبهء غرامت ها كه كشيده (از تعمير و خراج سلطان وغيره) مىتواند كرد يا نه؟ -؟ و بنا و غرسى كه در آن شده حكم آن چه چيز است؟.
جواب: هر چند مقتضاى انتقال حقوق به ميراث - مثل حق خيار و حق قصاص و غيره به مقتضاى عموم حديث نبوى (ص) كه (ما ترك الميت من حق فلوارثه) مقتضى جواز رجوع است. و لكن فقها در بعض مسائل حقوق خلاف كرده اند، مثل حق الشفع و حق الرجوع در هبه. واقرب در هبه عدم انتقال است به وارث چنان كه علامه در قواعد ان را اختيار كرده و همچنين شهيد در قواعد.
و شايد وجه آن اين باشد كه مالك به قصد هبه واقباض اعراض از مال كرده و حق (او) از آن ساقط شده، خصوصا در كسانى كه جاهلند به حق الرجوع. و جواز رجوع خود واهب خلاف اصل است كه به دليل ثابت شده، و اصل و دليل اعراض اقوى است از عموم حديث و از احتمال دخول در تحت عموم آن. بخلاف خيار بيع و حق شفع و غير آن. و از اين جهت است كه مشترى در زمان خيار بايع ممنوع است از اتلاف واخراج عين از ملك (چنان كه در محل خود محقق كرده ايم) و در هبه به هيچ وجه منعى از تصرف نيست.
و حق الرجوع در هبه عارض مىشود به ارده واهب بعد از عدم تصور آن مطلقا بخلاف حق شفع و خيار در مبيع كه در اول امر ثابت هستند، به اين معنى كه غرض شارع قصدا وبالذات متعلق شده به بيان اينكه شريك را حق اخذ به شفع
(١٦٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 ... » »»
الفهرست