جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٤ - الصفحة ١٤٩
بود مطلقا، يعنى خواه وقف بر جهت خاصه باشد يا عامه. و بنابر اينكه از براى موقوف عليه باشد، ولايت از براى او خواهد بود مطلقا. و شايد اينكه ملك از براى موقوف عليه باشد، هر گاه موقوف عليه جهت خاصه باشد مثل وقف اولاد. و از براى خدا باشد، هر گاه جهت عامه باشد مثل فقرا و مسجد و امثال آن. پس در صورت اولى توليت از براى موقوف عليه است و در صورت ثانيه از براى حاكم شرعى.
و هر گاه اين را دانستى، مىگوئيم كه: ظاهر اين است كه مراد واقف در شرط توليت همان معنى اول است. يعنى شرط توليت را از جمله شرايط حال وقف قرار داده، نه اينكه اختيار توليت كرده از براى خود بعد از اتمام وقف بر وصف اطلاق.
خصوصا با ملاحظه اينكه اشهر و اقوى در مسأله انتقال ملك اين است كه منتقل مىشود به موقوف عليه. خصوصا در جهت خاصه. پس در اين صورت مادامى كه عقد وقف تمام نشده و ذكر شرايط آن به انجام نرسيده منتقل به موقوف عليه نشده. پس ذكر رضاى كبار موقوف عليهم بى وجه است، و رضاى آنها مدخليتى در صحت توليت و حق التوليه ندارد.
و همچنين: درج كردن نفقه صغير كه واجب است بر او قبل از وقف، بر فرضى كه منافع وقف موجب غناى او شود كه مسقط نفقه باشد، هنوز عقد وقف تمام نشده كه او را غنى كرده باشد. و ولى مىخواهد كه معاوضه كرده باشد. يعنى اين مقدار از منافع وقف را براى خود بردارد كه در عوض آن نفقه صغير غنى خود را بدهد. و اگر بگوئيم كه مراد سائل اين است كه از باب نفقه ولى باشد كه از مال صغير بر مىدارد (كه اقوى در اينجا اين است كه جايز است كه به قدر اجرت المثل عمل در اموال و امور صغير، بردارد خصوصا با فقر ولى) اين نيز بى وجه است. زيرا كه معنى اجرت بر عمل در مال صغير ورتق وفتق امور او، غير توليت بر نفس وقف است. با وجود اينكه اين نيز بعد از ثبوت ملك شدن اين وقف است از براى صغير.
پس قبل از تحقق ملكيت، عملى از براى صغير در ملك او متصور نيست كه اجرتى از براى آن عمل قرار داده شود. پس ثبوت استحقاق حق خدمت از مال صغير موقوف است بر مال شدن اين ملك براى او، و مال شدن بارى او موقوف است به اجراى صيغه وقف و تمام شدن ذكر شرايط آن، كه از جمله آنها ذكر شرط
(١٤٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 144 145 146 147 148 149 150 151 153 154 155 ... » »»
الفهرست