آنكه هر وقتى مأمور به ترك تصرف است و در حكم معاصى متعدده است - يا نه؟ -؟.
و اما رابعا: هر گاه شخصى مجهول الحال است، آيا محكوم به فسق است يا به عدالت يا به هيچ يك؟ -؟ -؟ بنابر اينكه هر يك مشتمل بر بعضى امور عدميه و وجوديه اند پس متفرع مىشود بر آن متفرعاتى چند. كه از آن جمله هر گاه ناظر وقف مجهول الحال باشد و عدالت شرط باشد، بنابر اصل عدالت حكم به صحت شود. بينوا توجروا.
جواب: اما از سؤال اول: انكه آن شخص باقى است بر فسق تا از توبه او مطلع شويم. و اما از سؤال دوم: آنكه حكم مىشود به عدالت او به مجرد ظهور توبه. و گويا خلافى هم در آن نباشد. چنان كه از بعض علما ظاهر مىشود. و اما از سؤال سوم:
آنكه اصرار بر صغيره در حكم كبيره است و موجب نقض عدالت است. و معنى (اصرار) بسيار كردن صغيره است. خواه تكرار يك معصيت باشد يا ارتكاب معاصى مختلفه. و در معنى اصرار است عزم بر كردن آن ثانيا. و هر گاه صغيره بكند و غافل شود از آن و عازم بر عود نباشد، آن اصرار نيست هر چند توبه نكرده باشد. و اما از سؤال چهارم: مجهول الحال در حكم فاسق است. و تكيه بر اينكه اصل در مسلمين عدالت است تا فسق ايشان ظاهر شود، ضعيف است. چنان كه در محل خود بيان كرده ايم.
52: سؤال: شخصى قناتى را در بلدى در مجراى خاصى وقف نموده بر اهل خانه هاى همان مجرا كه از آن آب رفع حوايج خود را بنمايند. در اين صورت آنهائى كه در فوق اين مجرا مىباشند مىگويند كه اين آب زايد بر مجرا است و به خانه هاى ما ضرر مىرساند. آيا مىتوانند آنهائى كه در تحت مىباشند كه از فوق خانه هائى كه در فوق اند، شق نهر نموده آب را از مجراى ديگر به خانه هاى خود ببرند - به طريقى كه رفع ضرر از خانه هاى فوق شده، آنها هم به قدر احتياج شرب نموده باشند - يا نه؟ -؟.
جواب: اولا صاحب خانه هاى فوق بايد خود رفع ضرر را از خود بكنند. و به سبب تضرر نمىتوانند مانع شرب خانه هاى تحت بشوند. نه اينكه آنها را الزام كنند به