جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٣ - الصفحة ٤٤٧
ضمان است مطلقا. خواه حاذق باشند و خواه نه. و خواه امين باشند و خواه نه. و خواه تفريط و تعدى كرده باشند يا نه. مثل آن كه جامه را به گازر بدهى كه گازرى كند، آن را پاره كند يا بسوزاند. يا به خياط بدهى كه بدوزد، ضايع كند. و هم چنين نجار تخته را ضايع كند و رنگرز رنگ را معيوب كند. و هم چنين ختان وحجام وقصاب و غير ذلك. و احاديث صحيحه (1) و غير صحيحه (2) بسيار دلالت بر آن دارد. و [در] بسيارى [از] آنها تعليل فرموده‌اند ضمان را به اين كه آن شيىء را داده‌اند به آنها از براى آن كه اصلاح كنند، نه از براى آن كه فساد كنند. (3) و از بسيارى از آنها بر مىآيد كه اين از براى احتياط در اموال مردم است. يعنى اين كه اين بنا اگر نباشد اهل صنعت بى پروائى مىكنند و مال مردم را ضايع مىكنند. (4) و در پاره‌اى از اين اخبار اين قيد مذكور است كه هر كس مزد مىگيرد بر عملى و فساد مىكند ضامن است. (5) كه از مفهوم اين بر مىآيد (6) كه هر گاه كسى تبرعا عمل را بكند، ضامن نيست. و لكن متبرع هم هر گاه تقصيرى بكند، بايد ضامن باشد. وعلامه در قواعد استثنا كرده صورتى را كه طبيب و كحال اخذ برائت ذمه بكند از بالغ عاقل، يا ولى صبى و مجنون. و هم چنين شهيد در لمعه. و روايت سكونى هم دلالت بر آن دارد. (7) و هم چنين نفى عسر و حرج، و لزوم سد باب معالجه هر گاه چنين نباشد.
و شهيد ثانى اشكال كرده به جهت ضعف روايت، و اين كه اخذ برائت قبل از اشتغال ذمه معنى ندارد. و اين هر دو سخن ضعيف است. به جهت اعتضاد روايت به عقل و اعتبار با وجود اين كه سكونى موثق است. ونفى عسر وحرج دليل قوى است. و دليل بر (عدم صحت اخذ برائت قبل از اشتغال) از عقل و نقل قائم نشده و اجماعى كه از محقق

1 و 2: وسائل: ج 13، احكام الاجاره، باب 29 احاديث 1 تا 23.
3: همان باب، احاديث: 1، 8، 13، 19، و 22.
4: همان باب، احاديث: 4، 6، و 7 5: همان باب، احاديث: 1، 2 و 19.
6: عبارت نسخه: كه از اين مفهوم بر مىآيد.
7: وسائل: ج 19، ابواب موجبات الضمان، باب 24 ح 1.
(٤٤٧)
مفاتيح البحث: الشهادة (2)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 ... » »»
الفهرست