و اگر به سبب تقصير در اخذ مسائل شده، پس او نمازش باطل است و قابل امامت هم نيست، هر گاه مأمومين، او را به اين حال شناخته باشند. و به هر حال، هر گاه اين شخص نماز را تمام كرد و در نماز مأمومين، نقصى در نظر خودشان نسبت به خودشان حاصل نباشد نماز مأمومين صحيح است و بر امام هم لازم نيست كه اعلام ايشان به آن حال بكند.
189 - سؤال: فرمودهاند كه هر گاه كسى پيش از صبح برخيزد و به قدر وتر، وقت باشد و آن را بجا آورد، ثواب نماز شب را دارد. آيا قضاء نماز شب از او ساقط است يا نه؟
جواب: ظاهر، عدم سقوط قضاست به جهت عمومات، بلكه دور نيست كه قضاى نماز شب را بكند و قضاى نماز وتر را هم ثانيا بكند. چنان كه روايت معتبرى اشعار به آن دارد و ظاهر اين است كه مراد از وتر، در اين اخبار، شفع و وتر باشد و محتمل است كه مراد وتر، تنها هم باشد.
190 - سؤال: هر گاه شخصى در حال قيام، يقين كند كه هر گاه قبل از قيامى كه در آن مشغول است، جزئى از اجيزاى نماز را ترك كرده است، اما نداند كه تشهد است ترك شده يا سجده واحده، چه كند؟
جواب: ظاهر اين است كه بايد بنشيند و يك سجده و تشهد را به عمل آورد و چون يقينا جزو واجبى فوت شده و برائت ذمه از آن حاصل نمىشود، الا به اتيان هر دو، خصوصا به ملاحظه اين كه يكى از محتملات حديث " لا سهو في سهو " اين است كه شكى در سهو نمىباشد، پس لازم نيست كه حكم شك در آن جارى شود.
و يكى از احكام شك، آن است كه از محل خود كه گذشت اعتبار ندارد، پس هرگاه از اين حكم شك دست برداشتيم مىماند يقين به نسيان احد امرين به ابقاء محل آن، پس بايد نشست از براى تدارك احد امرين جزما و بعد از آنكه نشست، الحال بر او صادق است كه هم شاك است در سجده و هم در تشهد، والحال قابل اين است كه موضع هر دو باشد، پس هر دو را بجا مىآورد.
و لكن چون تدارك در محل هم در صورت مذكوره از احكام شك است و اين مقتضى است در سهو بالفرض، پس تكيه به نفس سهو است و مقتضاى او كه تحصيل برائت ذمه است