لاشه در هوا پراكنده مىباشد.
پروفسور (ژول لوفور) در كتاب علمى خود راجع به گياه خوارى پس از آنكه بطرز درخشان ثابت مىكند كه گياهخوارى تنها خوراكى است كه بخوبى مىتواند قواى جسمانى وذهنى انسان را تقويت بنمايد، نتيجه مىگيرد: (گياهخوارى تنها طرز خوراكى است كه اجازه ميدهد بدون اينكه اعضاى بدن را خسته بنمايد، در پناه هرگونه سموم، قواى محركهء بدن كاملا نشو ونما يابد ومقاومت در برابر سرما را بيفزايد.) دكتر (جان وود) انگليسى مىگويد: مايل هستم گواهى بدهم چنانكه از آزمايش شخصى ومشاهداتى كه پس از ساليان دراز عملى خواه شخصا وخواه در بيمارستانها نمودهام نتيجه مىشود كه گوشت نه لازم است ونه طبيعى ونه سالم. براى نشو ونماى جسم وروح نيز لازم نيست، چونكه ترقى فوق العادهء پهلوانان گياهخوار و نمونه هاى بيشمار فلاسفه، نويسندگان ومتبحرين نامدار خواه قديم وخواه جديد كه همه آنان گياهخوار شناخته شدهاند بخوبى كفايت ميدهد. اين عادت طبيعى نيست زيرا كه انحراف از قوانين وجود ماست.
انسان ميوه خوار آفريده شده اين حقيقت عملا آشكار مىگردد، هر گاه او را با حيوانات گوشتخوار بسنجيم مىبينيم او كاملا با آنها چه از نقطهء نظر اعضاى درونى وچه ساختمان ظاهرى فرق دارد، در صورتيكه تشريح بدن او شباهت تامى با ميمونهاى بزرگ دارد كه خوراك آنان عبارت است از ميوه ها، غلات وگردو (كه خوردن جسد حيوانات كشته شده ناسالم است وكاملا به ثبوت پيوسته كه ناخوشيهاى بسيارى از آن توليد مىگردد).
سبزيهاى تازه وميوه هاى رسيده، تنها خوراكى هستند كه نمكهاى معدنى را به بدن انسان مىرسانند. در گوشت خيلى كم املاح معدنى يافت مىشود وهمهء آن در استخوان است كه انسان نمىتواند بخورد.
دكتر (ژول لوگران) در كتاب فلسفهء خوراك خودش نوشته: (بچه بايد يك خوراك داشته باشد كه سلسلهء اعصاب او را تقويت بكند واو آنرا تنها در نباتات وبخصوص