بخصوص خوراك طبيعى كه از نباتات گرفته باشند، هواى آزاد، ورزش، شستشوى بدن وفكر آرام انسان را هميشه تندرست، خوش بنيه وخوشبين مىنمايد. انسان بواسطهء استعمال خوراكهاى ساختگى ومن درآرى سلامتى خود را از دست داده، بنيهء او به تحليل رفته وبزودى تخم ناخوشيهاى گوناگون در او نشو ونما مىكند، تركيب وساختمان تن او از تناسب افتاده، زيبائى حيوان آزاد وزشتى حيوان اهلى (متمدن) بهمان پايه است كه انسان شهر نشين متمدن با انسان آزاد وروستا كه در آغوش طبيعت پرورش يافته. آيا هيچ نديده ايد كسانى را كه مانند خمره باد كرده‌اند خون از سر وصورت آنها ميچكد، دور چشمشان حلقهء كبود رنگ افتاده، سر كچل، شكم پيش آمده نمى - توانند راه بروند. عرق مىريزند، نفس ميزنند. يا كسى كه از كم خونى رنگ پريده مانند مردهء از گور گريخته است.
در زمان باستان مردمان يك زندگانى روستائى وبى آلايش داشته‌اند، رنج ميكشيدند، در هواى آزاد تنفس ميكردند سپيده بامداد با خورشيد برميخاستند غروب با آن مىخوابيدند، ناخوشيهاى سينه وجود نداشته دواهاى عجيب وغريب استعمال نميكردند وبهتر زندگانى مىنمودند، زن ومرد برادروار باپاهاى برهنه با يكديگر كشاورزى ميكردند بچه هاى آنان تندرست وسرزنده وخوشحال بودند وماما لازم - نداشتند، چنانكه حيوانات آزاد لازم ندارند.
* (هامش) فوائد گياه خوارى (*) (فيثاغورث) حكيم از كشتار حيوانات اظهار تنفر ميكرده وطاقت ديدار آنرا نمى آورده است، او ميدانسته است كسى كه كشتار حيوانات را كار طبيعى مىپندارد بآسانى كشتار انسان را جايز خواهد دانست.
(افلاطون در كتاب جمهورى خودش نشان ميدهد كه خوراك حيوانى سبب پيدايش جنگ وخونريزى ما بين مردم است وآنرا تنها براى سربازان تجويز مىكند تا درنده وجنگجو بشوند. (سنگ) و (پلوتارك) وكليهء فلاسفه همعقيده هستند كه گوشت.
خوارى تأثير بدى در ذهن دارد.