مبادا مضحك بشوند. بايد گفت كه حقيقت هنوز گياهخوارى اسباب تمسخر وريشخند آنهائى است كه حقيقت آنرا نمىدانند، ما چقدر بسادگى نياكان خودمان خنديديم، روزى مىآيد كه آيندگان بخرافات ما خواهند خنديد.
آرامش وشكيبائى ونرمى كه گياهخوارى بمردم ميدهد كوتاه بينان گمان كردهاند، اين خوراك انسان را سست ولاابالى كرده، از جديت او مىكاهد. اگر از نرمى ولاابالى بودن خشمناك ودرندگى را منظور دارند بهتر آنست كه اين جديت از سر مردم بيفتد چنانكه ما بين بودائيان گياهخوار بندرت جنايت اتفاق مىافتد. از اين گذشته اين ايراد را نمى شود بژاپنيها گرفت كه امروزه يكى از ملل مهم دنيا بشمار مى آيند. در نتيجهء گوشتخوارى است كه نژاد انسان فاسد شده پاكيزگى وسادگى نخستين خود را از دست داده است. عادات واخلاق او پر از آلايش ودرشتى گرديده زير دست آزارى ودرندگى وخونخوارى انسان براى آن است كه از خون حيوانات تغذيه ميكنند.
چون در طبيعت كشمكش وزد وخورد ما بين بعضى از جانوران درنده وخونخوار وجود دارد، انسان گمان كرده جنگ وخونريزى وكشتار براى زندگانى واجب است، اما اين دليل جفنگى است چون در روى زمين جانوران ديگر نيز هستند كه نه تنها جنگ نمى كنند بلكه طبيعة بى آزار وآرام وخوب مىباشند وهمهء آنها از نباتات تغذيه مينمايند مانند ميمون، اسب، كبوتر وغيره. اما انسان حيوانات درنده را سرمشق خود قرار داده ومانند آنان وحشى وخونخوار شده است.
رحم وشفقت كه آنقدر نزد آدميان كمياب است بنظر مىآيد يك بخش طبيعت باشد كه نزد جانوران گوشتخوار ديده مىشود.
پرندگان طعمه خوار عموما شكار خود را بيك ضربت منقار مىكشند، حشرات با زهر خودشان آنرا بى حس كرده بعد مىخورند، برخى از حيوانات گوشتخوار مانند شير ومار، يك سيالهء مغناطيسى دارند كه مركز اعصاب شكار آنها را فلج مىكند. هر چند اين قوهء مغناطيسى در انسان هم وجود دارد، اما براى كشتن جانوران بكار نمىرود،