فقال: إنها لرؤيا حق إن شاءالله، فقم مع بلال فالق عليه ما رأيت فليؤذن به، فأنه أندى (1) صوتا منك، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: حقيقتا كه آن رؤياى حقى بود.
ان شاءا.... پس با " بلال " برخيز و آنچه را كه ديده اى به او ياد بده تا با آن اذان بگويد، زيرا او از نظر صوت بهتر از تو است.
فقمت مع بلال فجعلت ألقيه عليه ويؤذن به، پس همراه " بلال " برخاستم و به او مى آموختم و او اذان مى گفت.
قال: فسمع ذلك عمر بن الخطاب وهو في بيته، فخرج يجر ردائه ويقول: والذى بعثك بالحق يا رسول الله، لقد رأيت مثل ما رأى. فقال رسول الله: فلله الحمد، " عمر بن الخطاب " كه در خانه اش بود، صداى اذان را شنيد. از خانه خارج شد، در حالى كه ردايش بر زمين كشيده مى شد و مى گفت:
سوگند به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرد، من نيز مانند آنچه را كه او در خواب ديد، ديدم. رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرمود: خداى را سپاس.
" بيهقى " به سند خود از " محمد بن يحيى " نقل مى كند كه در اخبار " عبد الله بن زيد " در قصهء اذان، خبرى صحيح تر از اين روايت كه از طريق " محمد بن اسحاق " از " محمد بن ابراهيم التيمى " از " محمد بن عبد الله بن زيد " نقل شده، وجود ندارد، زيرا " محمد " اين حديث را از پدرش شنيده است.