ولى همه افراد يك نوع اند. فتدبر.
24) كلمه در جامع بهادرى در وجه ترتيب سيارات آمده است كه " اگر شمس بالاتر يا فروتر بودى به سبب افراط و تفريط حرارت در نشو نماى مواليد ثلاثه فتورى عظيم رو مىداد، فتبارك الله أحسن الخالقين ". راقم گويد: لذا هنگامى كه شمس شمالى است قمر جنوبى است و بالعكس چه اگر مدارات هر دو در هنگام جنوبى بودن شمس يكى مىبودند يعنى نيرين هر دو جنوب مىبودند به سبب افراط سرما زمين معمور نمىشد، و همچنين اگر مدارات هر دو در هنگام شمالى بودن شمس يكى مىبود يعنى هر دو شمالى مىبودند به سبب افراط گرما زمين معمور نمىشد، أما چون هر يك از نيرين متقابل يكديگر در جهت جنوب و شمال در مدار ديگرى قرار مىگيرد سرما و گرما به اعتدال حفظ مىگردد، و مواليد را نشو و نماى موزون خواهد بود و زمين بدان معمور. و اين معنى را از كريمه " وهو الذى جعل الليل والنهار خلفة لمن أراد أن يذكر أو أراد شكورا " (الفرقان 63) مىتوان استفاده كرد، بدين بيان كه روزهاى شمالى بودن شمس بجاى شبهاى جنوبى بودن آنست و بالعكس. فافهم.
چنان كه همين معنى را از اختلاف ليل ونهار كريمه " إن في خلق السموات والارض واختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب " (آل عمران 191) و مانند آن از آيات ديگر نيز مىتوان استفاده كرد.
همين معنى را أعنى قرار گرفتن نيرين در مدارات يكديگر به بيان فوق را صاحب اسفار در فصل يازدهم موقف هشتم الهيات آن بدين عبارت آورده است: " ولما كان القمر نائبا للشمس خليفة لها في النضج والتحليل إذا كان قوى النور جعل مجراه يخالف مجراها في الصيف والشتاء شمالا وجنوبا، فالشمس تكون في الشتاء جنوبية والقمر شماليا لئلا ينعدم السببان، وفي الصيف به عكس ذلك لئلا يجتمع المسخنان " (ج 3 ط 1 رحلى ص 130)