جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ١٧٤
" مباشر " و هر گاه دعوى ديگر پيش آيد كه عمرو، به زيد بگويد كه تو تكليف خود را به عمل نياورده‌اى. و او گويد آورده‌ام و به قائم مقام تو سپرده‌ام. ظاهر اين است كه قول بايع، مقدم باشد يا يمين.
بخلاف امانت مالكيت، كه در آنجا قول مدعى مقدم است با يمين.
115 - سئوال: در بيع به شرط، هر وقتى از اوقات مدت را زمان خيار مىتوان قرار داد؟ يا بايد آخر مدت قرار داد؟. و صيغهء بيع شرط، و بيع سلم را به عبارت فارسى بيان فرمايند.
جواب: هر دو جايز است، يعنى بگويد " فروختم اين مال را به اين مبلغ و شرط كردم با تو كه از حال صيغه تا شش ماه ديگر - مثلا - هر وقت از اوقات كه رد مثل ثمن كنم مسلط باشم بر فسخ بيع ". يا بگويد " فروختم و شرط كردم كه بعد شش ماه در مدت مدت سه روز آخر - مثلا - اختيار داشته باشم كه در ظرف آن سه روز، هر وقت رد مثل ثمن نمايم، مسلط بر فسخ باشم ". پس در صورت دوم، هر گاه در ظرف شش ماه رد مثل ثمن كند مسلط بر فسخ نيست. مگر به رضاى مشترى.
و صيغهء بيع به شرط را چنين بگويد كه " فروختم اين باغ معين را - مثلا - به ته به مبلغ ده تومان موصوف 1، و شرط كردم بر تو كه هر گاه از حال صيغه تا انقضاى شش ماه تمام هلالى، رد مثل ثمن نمايم، مسلط بر فسخ بيع باشم " و اين ايجاب است. و مشترى مىگويد " قبول كردم بيع مذكور را و شرط مذكورة را ". و اگر خيار را در آخر مدت قرار مىدهد " هم صحيح است. و بايد مدت ايام خيار هم معين باشد كه در ظرف يك روز يا دو روز. مثلا مىگويد " فروختم اين باغ معين را به اين وجه معين و شرط كردم بر تو كه بعد از انقضاى شش ماه - مثلا - در ظرف دو روز، اختيار داشته باشم كه اگر رد مثل ثمن كنم مسلط بر فسخ باشم " و مشترى مىگويد كه " قبول كردم بيع مذكور را و شرط

1: امروز قيد موصوف، لازم نيست زيرا تنها يك نوع پول در جامعه رايج است مگر اينكه ثمن را از چيز ديگر قرار دهند
(١٧٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 ... » »»
الفهرست