جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ١١٥
تقريبى " ولهذا اجمعنا على انه لو اوقع افعالا بنية ركعة معينة من الصلاة فتبين انه في غيرها صحت صلوته مع ان الترتيب بين الافعال واجب "، و در آنجا سخنهاى ديگر هم گفته است كه مناسب اين مقام است.
وايضا بنابر تحقيق كه نيت همان " داعى بر فعل " است، او را بر اين ركعت وا داشته و آنكه افعال ركعت ديگر را در آن بجا آورده مقتضاى اخطار ببال است، مثل اين كه تكبير گفت به قصد نماز ظهر و سهولا در هر دو ركعت تسبيحات اربع خواند به گمان اخيرتين و بعد از سلام در ركعت دوم، به خاطرش آمد، بر مىخيزد و دو ركعت ديگر را به تسبيح يا حمد تنها مىخواند. وايضا اطلاقات و " ترك استفصال " هم دلالت دارد.
260 - سؤال: از آخر وقت مقدار چهار ركعت كامل الاجزاء باقى است، هرگاه مصلى اقتصار به حمد تنها نمايد پنج ركعت را در مىيابد و هرگاه با سوره بخواند چهار ركعت را، آيا چنين وقت مختص است يا مشترك، و مصلى چه كند؟
جواب: وقت مختص است و بايد سوره را بخواند، چون اظهر واشهر وجوب است.
261 - سؤال: اگر كسى شك در خروج وقت نماز داشته باشد، بعد از آنكه علم به دخول داشت، آيا وقت را مستصحب مىتواند داشت يا نه. در صورتى كه تشكيك به جهت مانعى باشد مانند ابر، يا بدون مانع، با امكان علم به پرسش از غير، يا ملاحظه كردن خودش، يا بدون امكان؟
جواب: در صورت حصول مانع، مثل ابر و غبار يا محبوس بودن وعدم امكان استعلام و امثال آنها، اشكالى نيست در جواز اكتفاء به استصحاب، و اين معنى كه به قصد ادا بكند، و اما در صورت عدم مانع و امكان استعلام حال، پس دور نيست كه در آن نيز اكتفا به استصحاب كند و به قصد ادا بكند و دور نيست كه هرگاه چنين باشد نيت را مرددا كند، يعنى اين نماز را مىكنم اگر وقت باقى است و الا قضاى همين نماز باشد و بهتر اين است كه در صورت اول، يعنى آنكه مانع موجود باشد، همچنين كند.
و از اين باب است آن صحرتى كه خوف دارد كه به سبب استعلام، وقت در رود، مثل كسى كه از خواب بيدار شود و مظنه طلوع آفتاب كند و خوف دارد كه هرگاه به
(١١٥)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 ... » »»
الفهرست