مزاجها شده وپيدايش يك عده از بيمارى هاى مزمن كنونى را سبب گرديده است.
غذا - دارو - سم مواد خوراكى كه باين ترتيب بدست مىآيد به اسامى مختلف، غذا دارو - سم - ناميده شده است واكنون بايد به بينيم بين اين سه دسته چه اختلافى وجود دارد.
تمام مواد خوراكى از عسل گرفته تا حنظل، چون خورده مىشوند ودر معده هضم ميگردند، جذب بدن شده ميسوزند وسوخت بدن را تأمين مىنمايند، بنابراين همه خوراكى ها خاصيت غذائى دارند وچون به مقدار معين خورده شوند بعلت تركيبات مختلف كه دارند شفابخش بوده ودارو محسوب مىشوند ولى اگر از ميزان معين زياد خورده شوند زيان آور شده، مسموميت ايجاد مىنمايند. پس تمام خوراكيها، هم دوا و هم سم مىباشند واگر فرقى هست در مقدار خوراك آنهاست نه در ماهيت آنها. استركنين يك سم قوى است، ولى در داروخانه ها بعنوان دارو باشكال مختلف فروخته مىشود مقدار كم استركنين اعصاب را تقويت مىكند، رعشه وعدهء زيادى از امراض را معالجه مىنمايد وبصورت حب، شربت وآمپول وصور ديگر استعمال مىگردد، اين داروى مفيد مقدار خوراك معينى دارد بچه يك مقدار كمتر وآدم بالغ كمى بيشتر آنرا مىخورد ومسموم نميشود ولى همينكه از مقدار معين تجاوز كرد اثر مفيدش بدل به تأثير سوء مىگردد و شخص را مسموم ميسازد وچنانچه فورا معالجه نشود، او را ميكشد.
ساير سمها هم مقدار معينى دارند يعنى كسى كه مىخواهد خودش را بكشد بايد حد معينى بخورد اگر مقدارى زيادتر خورده شود بلافاصله حالت استفراغ دست داده و سم خارج مىگردد. برگ (بلادن) براى ما سم است ولى همين سم را خرگوش مانند يك غذاى عادى ومفيد مىخورد وزيانى نمى بيند.
چوب در بدن ما جذب نمىشود، پنبه براى ما خوراكى نيست وچنانچه بخوريم در نتيجه يك دل درد سخت خواهيم مرد، ولى همين مواد را موريانه وبعضى از حشرات و حتى جوندگان مانند غذاى عادى مىخورند واذيت نمىشوند. استخوان براى ما قابل بلع وهضم نيست، ولى آنرا به سگها ومرغها مىدهند. گوشت واستخوان را گوسفند