مگر اينكه بمقدار يك نى (مثلا يك متر ونيم) با او فاصله داشته باشد.
جذام دوگونه است: جلدى - عصبى، جلدى در مخاط بينى ودهان وحنجره پيدا مىشود، زبان ولوزتين را بزرگ مىكند، پوست بدن وصورت را جمع مىنمايد وگاهى در غضروف بينى افتاده، آنرا مىخورد واز بين مىبرد. جذام عصبى در پى دست وپا افتاده آنرا بى حس مىكند بطوريكه آسيب ببيند ودرد را نفهمد. بسوزد وملتفت نشود، گاهى در عضلات افتاده ابتدا ايجاد درد مىكند بعدا حس درد را از بين مىبرد.
مثلا در پلك چشم افتاده آنرا كوتاه كرده، چشم درست با او بسته نمىشود. گاهى در غدد تناسلى مرد وزن افتاده بيضه مرد را متورم ميسازد وقاعده زنان را نامرتب ساخته تخمدان - ها را صلب كرده، آنها را نازا مىكند وگاهى در رحم افتاده رحم را مجروح ميسازد و طفل را مصدوم مىكند.
جذام چون در بينى افتاد، ابتدا ايجاد زكام مىكند ولذا در جلد چهاردهم بحار الانوار از رسول الله صلى الله عليه وآله نقل شده كه فرمودند: (ما من انسان الاوفى رأسه عرق من - الجذام فيبعث الله ثمة عليه الزكام فيذيبه) يعنى در سر هر كسى رگى از جذام پيدا مىشود خداوند زكام را بر بيمار مسلط مىكند تا جذام را آب كند. بارى جذام بيمارى خطرناكى است كه امام صادق (ع) مىفرمايد: بآنها كمتر نظر كنيد ونزد ايشان نرويد وچون برايشان بگذريد تند رد شويد.
در طب جديد، دانشمندان باكتريولوژى (مىكرب شناسى) ثابت كردهاند كه ميكرب جذام بمسافت يك مترونيم كه از مجذوم فاصله داشته باشد، در هوا ضعيف وكم است ودرباره بيماران سل نيز همينطور معتقدند. يك دانشمند فرانسوى مىگويد: بر خلاف آنچه پاستور تصور مىكرد ميكروب كوچكترين موجود زنده نيست بلكه خود مىكرب از موجودات ذره بينى ديگرى تركيب مىشود كه آنها را (ميوروزيما) ناميدهاند اين ذرات در موقعيكه سلول هاى تن، درست كار مىكنند صدمه به بدن نمىرسانند بلكه با سلولهاى ديگر همكارى مىكنند ولى همينكه اختلالى در مزاج پيدا شد، موقع را غنيمت شمرده دسته بدسته بانقلاب ميپردازند.