گاتهاى 32 مىخوانيم: (اهورامزد نفرين مىكند بكسى كه چارپايان را بكشد.) در روايات پارسيان آمده كه: زردشت باشير وگياه تغذيه مىنموده. ايرانيان باستانى از پليدى وآلودگى خوراك حيوانى پرهيز ميكردهاند.
در كتاب دبستان نوشته: (اما نشده كه يزدانيان بزرگ، دهان به گوشت آلايند، چه گوشت خوردن صفت انسانى نيست، چه هرگاه بقصد خورد خويش كشد سبعيت در طبيعت نشيند واين غذا نيز آورندهء درندگى است.) دو قانون گذارى كه پس از زردشت آمدند: مزدك ومانى، مانند بودائيان خوردن گوشت را قدغن مىنمايند. پيروان فيثاغورث از انجير وسبزيها وميوه وعسل ونان زندگانى ميكردهاند. خود فيثاغورث كه بسن صد سالگى مرد، در باب گوشتخوارى گفته: (بترسيد اى ميرندگان كه خودتان را بچنين خوراك چركينى آلوده سازيد.) هوراس نقل مىكند كه: (ارفه) براى آرام كردن طبيعت درندهء يونانيان قديم استعمال گوشت را منع نمود.
حضرت امير المؤمنين (ع) كه زندگانى رياضت مندانه مىنموده راجع بگوشت - خوارى مىفرمايد: (لاتجعلوا بطونكم مقابر الحيوانات.) در اسلام بسيارى از طريقت هاى متصوفين وعرفا، گياهخوار بودهاند.
پزشك نامدار ابوعلى سينا مريد گياهخوارى بوده ودر كتاب هاى خودش مضار گوشت را بيان مىنمايد وگفته: حذر كنيد از خوردن گوشت جانوران همچنين نجم الدين رازى در (مرصاد العباد) نوشته از گوشت بسيار احتراز كنيد ونظريات خود را شرح مىدهد.
(سنك) كه يكى از فلاسفهء بزرگ بود ه است بر ضد استعمال گوشت مطالب مهمى مينويسد كه مختصر آن اينست:
1 - هيچ چيز آنقدر طبيعى نيست مگر تنفرى كه از خوردن گوشت حيوانات بما دست ميدهد.
2 - اگر آدميان اوليه باين كار تن در دادند از روى ناچارى فوق العاده بوده است.