ژان كريزستم كشيش گفته: (ما از روى گرگان وببران گرته برداشته ايم يا بدتر از آنها هستيم، چونكه خدا بما حس دادگرى داده است.) (جان رى) طبيعى دان انگليسى - در موضوع گياهخوارى اينطور بيان مىكند:
(حقيقة انسان اعضاى يك جانور گوشتخوار را ندارد. باغهاى ما همه لذتهاى روان پرور را جلو چشم ما مىگستراند، در صورتيكه كشتارخانه ها وقصابيها پر از خون بسته شده وكثافات شنيع است..) (بوفون) از علماى بزرگ تاريخ طبيعى نوشته: (انسان ميتواند، مانند حيوان با نباتان زندگانى بنمايد، بنظر مىآيد طبيعت بزحمت براى هوى وهوس او كفايت ميكند. انسان به تنهائى خيلى زيادتر گوشت مىبلعد كه تمام جانوران درنده واين از روى اجحاف است نه از حيث لزوم.) ولتر معروف مىگويد: (مردمان از مشروبات قوى تشنگى خود را فرو نشانده اند واز كشتار سير گشتهاند، همهء آنها يك خون بجوش آمده وسوزان دارند كه آنان را به صد گونه ديوانه مىكند. ديوانگى بزرگ آنها وسواس خونريزى برادران خودشان وويران كردن دشتهاى حاصل خيز است، تا اينكه روى آن گورستانها سلطنت بكنند.) به لاشخوران متعصب اين كلمات (شلى) را ميدهيم تا اندكى فكر بنمايند:
(تشريح الابدان قياسى بما نشان ميدهد كه انسان شبيه بحيوانات ميوه خوار مىباشد وهيچ نشانى از گوشتخوارى در او نيست، نه پنجه دارد تا شكار خود را بگيرد ونه دندان - هاى بلند تيز دارد تا حيوان زنده را پاره بكند.
يك (ماندارن) اولين طبقهء چينى كه ناخن هاى او به بلندى دوشست مىرسد نخواهد توانست يك خرگوش زنده را بدراند. بوسيلهء همين نيرنگهاى شكم پرستى است كه يك گاو وحشى را گاو اهلى مىكنيم وقوچ را مبدل بگوسفند مىنمائيم كه بر خلاف طبيعت مىباشد تا نسوخ او نرم وفاسد بشود اين تنها از آرايش كردن گوشت مردار و گمراه كردن آنست بوسيلهء پخت وپز علمى كه آنرا قابل جويدن مىنمائيم وتبديل به چاشنى مىكنيم تا از تنفرى كه از خون بما دست ميدهد پرهيز كرده باشيم. من خواهش