الأصول الأربعة في ترديد الوهابية - حكيم معراج الدين - الصفحة ٤٧
پاشيده مىشوند و اثر عين و سحر و جفر وغيرها چه عجائب تصرفات دارند اگر چه موجد اثر آنها قدرت قادر حكيم است اما به ظاهر افعال منسوب به اسباب است پس اين جمله تصرفات مذكوره اگر قبول كنند تصرف ارواح صلحا چرا مردود مىكنند اگر آن به اذن الهى است اين هم به اذن الهى است اگر آن همه را قبول نكنند مصادمه و مقابله قرآن عظيم است و اگر گويند اثرات آنها به قرآن ثابت است و اثرات و تصرفات ارواح به قرآن ثابت نيست گوئيم كه آيه شريفه متلوه فوق اعنى فالمدبرات امرا را چرا فراموش كردى در اين محل ذكر مناظره عالم غير مقلد با عامى مقلد خالى از لطف نيست و آن اينكه شخصى ملا ابراهيم نام مقلد قوم بلوچ به مؤلف اين اوراق نقل كرد كه عالمى از پنجاب بكوئنه بلوچستان رسيده بود و در مسجدى بناء وعظ نهاده بود انبوه مردم براى سماع وعظ ديدم من هم شامل شدم مولوى صاحب در وعظ سخن به اين حد رسانيد كه هر كه مرد نبى باشد يا ولى پس از مردن نفع و ضررش به هيچ كس نمىرسد زيرا كه خاك شد و از خاك نفع و ضرر غير متصور ناقل گويد عرض كردم اى مولوى صاحب انبياء عليهم السلام را در حالت حيوة معجزات بودند يا نه گفت آرى بودند گفتم اولياء الله را در حالت حيوة كرامات بودند يا نه گفت آرى بودند گفتم آن معجزات و آن كرامات آنها كجا رفتند گفت به مرگ مسلوب شدند گفتم مولوى صاحب مردم بر سه طبقه اند انبياء و اولياء و عوام مؤمنين چونكه موت سالب است معجزات انبياء را عليهم السلام و سالب است كرامات اولياء الله را رحمة الله عليهم ونزد عوام مؤمنين به غير ايمان ديگر چيز نيست بر قاعده شما بايد كه موت سالب ايمان عوام مؤمنين شود هرگاه از انبياء و اولياء سالب نعمت است از عوام چرا سالب نعمت نشود پس مولوى صاحب از جواب
(٤٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 ... » »»