الأصول الأربعة في ترديد الوهابية - حكيم معراج الدين - الصفحة ٤٦
تعالى و تقدس در اين جهان ندارند بلكه نزد وهابيه از ديدار الهى در بهشت نيز انكار است ببين عقيده 20 ثنائى در كتاب سيف الابرار و اگر مراد شق ثانى است يعنى مراد از غائب معدوم است پس ارواح انبياء عليهم الصلاة والسلام و ارواح اولياء كرام رضوان الله عليهم كجا معدوم اند كه وجود تصرف و شعور و ادراك آنها در اصل گذشته از اقوال علماء فريقين ثابت شده است ببين تفصيل آن اقوال در اصل سابق و اگر گويند كه قبول داريم كه ارواح زنده اند و ادراك و شعور هم دارند اما طاقت تصرف ندارند پس گويم كه ترديد اين قول او تعالى مىفرمايد و در كريمه فالمدبرات امرا مفسرين بالخصوص قاضى بيضاوى در تحت آن مىنويسد كالملائكة و ارواح الصلحاء پس كه تدبير امور مر ارواح را در قرآن مجيد ثابت شد وتدبير عين تصرف است ثانيا چونكه ارواح از قبيل مجردات است تصرف آنها در عالم بأمر واذن او تعالى چون تصرف ملائكه به امر الله تعالى در قرآن مجيد از قبيل اتا و ايجاد و احيا و اماتت جابجا مذكور و مسطور است از آن فروتر آمده تصرفات اجنه و شياطين در عالم به نظر انصاف ببين كه تا كدام حد قوى و پر اثر است قصه حضرت سليمان عليه السلام بابت خدمات شاقه اجنه معلوم است كريمه يعلمون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب وقد ور راسيات را به نظر انصاف تأمل كن از آن هم فروتر آمده ببين كه در اين عالم بسيار اشياء است كه وجودش از نظر غائب است و قوت تصرف آن زياده از محسوسات است مثلا وجود هوا از نظر غائب است و از تموج آن قلل جبال راسيات و عوالى عمارات راسخات بر زمين مىغلطند و درختان عظيمه سرنگون مىافتند و اجساد كبيره ذى قوت بنى آدم چون عاديان بقوة سخت تموج هوا كه آن را صرصر گويند از هم
(٤٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 ... » »»