مىكنند، از جمله:
1 - * (و ما ينطق عن الهوى إن هو إلا وحي يوحى) * (1).
يعنى: " پيامبر از روى هواى نفس سخن مىگويد، آن (سخن) نيست مگر وحى الهى ".
2 - * (ما ءاتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا) * (2).
يعنى: " آنچه پيامبر برايتان آورده را بگيريد، و آنچه كه نهيتان كرده را رها سازيد ".
3 - * (قل إن كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله) * (3).
يعنى: " بگو: اگر خداى را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد ".
4 - * (أطيعوا الله والرسول) * (4).
يعنى: " از خدا و رسولش اطاعت كنيد ".
تحليل قضيه اين است كه آنها خواستند شخصيت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را زير سؤال ببرند، و عظمتش را تا حد يك انسان معمولى وحتى كمتر از آن كاهش دهند، تا پوششى بر خطاهاى خلفا باشد تا اين حد كه در مورد پيامبر رحمت مىگويند:
" در مورد گروهى كه شتر چرانى را كشته، و شتر را دزديدند