چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ٣٢
تا رسيدم به حادثه روز " پنج شنبه " (1)، باور نمىكردم كه سرورمان " عمر " به پيامبر اعتراض كند ولى روايت از " بخارى " و " مسلم " بود، به پايتخت رفته آن دو كتاب و كتابهاى ديگرى خريدم، در راه صفحاتش را ورق زدم با تعجب ديدم صحيح است!
در طول تحقيق با خود پيمان بستم كه احاديث مورد اتفاق شيعه و سنى را بپذيرم و با اين مبنا پژوهش را آغاز كردم (2).

(1) پيامبر (صلى الله عليه وآله) در روزهاى آخر عمرشان به اصحاب دستور داد برايش كاغذ و قلمى بياورند تا براى آنها چيزى بنويسد كه از گمراهى نجاتشان دهد، اما " عمر " به مخالفت برخاسته به آن حضرت نسبت هذيان داد وگفت: قرآن ما را بس است. (آنگاه هدايت شدم، ص 133 و از آگاهان بپرسيد، ج 1، ص 5 - 284) صحيح " بخارى " باب كتابة العلم، ح 4، ج 1، ص 39، وباب مرض النبى (ص) ووفاته، ح 4، ج 6، ص 11 و 12، وباب قول المريض قوموا عنى، ح 1، ج 7، ص 6 - 155، وباب كراهية الخلاف، ح 3، ج 9 ص 137، و صحيح " مسلم " آخر كتاب الوصية، ج 3، ص 1257، و مسند امام " احمد بن حنبل "، ج 1، ص 222، و تاريخ " طبرى " حوادث سال يازدهم، ج 3 ص 193، و تاريخ " ابن اثير "، حوادث سال يازدهم، ج 2، ص 320.
(2) آنگاه هدايت شدم، ص 1 تا ص 121.
(٣٢)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 27 28 29 30 31 32 33 35 36 37 38 ... » »»