تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٠٣
به همين جهت، " محقق حلى " (قدس سره) در تعريف اجتهاد در عرف فقها، در ابتدا مى فرمايد:
بذل الجهد في استخراج الأحكام الشرعية، (1) مصروف داشتن تلاش، در به دست آوردن احكام شرعى.
و سپس اضافه مى كند: " به اين اعتبار، استخراج احكام از ادلهء شرع اجتهاد است، زيرا احكام مبتنى بر اعمال نظرهايى است كه غالبا نمى توان آن ها را از ظواهر شرع به دست آورد ". (2) آن گاه مى افزايد: " آن دليل مى تواند قياس يا غير قياس باشد. پس با اين بيان، قياس يكى از اقسام اجتهاد خواهد بود ". (3) در اين جا، جناب محقق اشكالى را مطرح مى كند و به پاسخ آن مى پردازد:
اگر بگويى: بنابراين، اماميه از اهل اجتهاد خواهند بود؟ پاسخ مى گويم:
بلى چنين است، ولى در آن ابهامى وجود دارد، زيرا قياس از جمله راههاى اجتهاد شناخته شده است. اما اگر قياس استثنا شود، ما نيز به خاطر به دست آوردن احكام از راه هاى نظرى كه قياس جزء آن ها نيست، از اهل اجتهاد خواهيم بود. (4) البته ممكن است كسى گمان كند كه تعريف " محقق حلى " از اجتهاد، ناظر به معناى خاص آن است. ولى اين گمان اشتباه است، زيرا ايشان مواردى مانند جمع بين نصوص به حمل مطلق بر مقيد يا حمل عام بر

1. معارج الاصول، ص 179.
2. همان.
3. معارج الاصول، ص 179.
4. همان.
(١٠٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 ... » »»