اجتهاد، عمل به دست آوردن احكام شرعى از ادلهء تفصيلى است.
د) إستفراغ الوسع في طلب الظن بشئ من الأحكام الشرعية على وجه يحس من النفس العجز عن المزيد عليه، (1) به كار بستن وسع و طاقت در به دست آوردن ظن به احكام شرعى، به صورتى كه نسبت به فراتر از آن احساس عجز كند.
ه) ملكة تحصيل الحجج على الاحكام الشرعية أو الوظائف العملية شرعية أو عقلية، (2) اجتهاد، ملكه (3) تحصيل حجت بر احكام شرعى يا وظائف عملى مكلف است، خواه حجت شرعى باشد يا عقلى.
اين تعاريف، معانى عام يا نسبتا عامى است كه در كتب دانشمندان براى اجتهاد يافت مى شود.
هر يك از اين تعاريف، مورد نقد و نظرهايى قرار گرفته و از حيث دايره ء شمول آن بحث و گفتگوهايى وجود دارد، ولى به نظر مى رسد كه همه اين تعاريف در يك امر اساسى مشترك باشند و آن اين كه مراد از اجتهاد، تلاش براى به دست آوردن حكم شرعى از طريق ادلهء آن است.
نهايت آن كه در مورد برخى از ادله، همچون: قياس، استحسان، مصالح مرسله، خبر واحد، و... اختلاف واقع شده است كه آيا دليل هستند يا نه؟
و اگر دليل شرعى هستند، تابع چه شرايطى مى باشند؟